برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
در فضایل امام رضا(ع) سخن بسیار است و روایات و گفته های فراوانی در این باره وجود دارد، لذا در آستانه ولادت باسعادت ایشان مروری کرده ایم بر برخی از این فضایل که الهام از آنها می تواند به اصلاح سبک زندگی های ما نیز کمک کند.
حلم: در شناخت حلم آن حضرت(ع)، شفاعت وی در نزد و مامون در حق جلودی کافی است، جلودی کسی بود که به امر هارون رشید به مدینه رهسپار شد تا لباس زنان آل ابوطالب را بگیرد و بر تن هیچ یک از آنان جز یک جامه نگذارد. وی همچنین بر بیعت مردم با امام رضا (ع) انتقاد کرد. پس مامون او را به حبس افکند و بعد از آن که پیش از وی دو تن را کشته بود او را خواست. امام رضا (ع) به مامون گفت: ای امیر مؤمنان! این پیرمرد را به من ببخش! جلودی گمان برد که آن حضرت(ع) می خواهد از وی انتقام گیرد. پس مامون را سوگند داد که سخن امام رضا (ع) را نپذیرد مامون هم گفت: به خدا شفاعت او را درباره تو نمی پذیرم و دستور داد گردنش را بزنند.
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
گناهان و حرامخوری، عنصری سوزنده
قرآن مجید، روایات رسول خدا(ص) و ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام)، هر کار حرام و هر معصیت و گناهی را آتش میدانند؛ چون روی گناه و معصیت پردهٔ دنیا کشیده شده و گنهکار و حرامخوار نمیبینند که آتش است، حس نمیکنند که نار و یک عنصر سوزنده است؛ اگر به آیات قرآن و روایت دقت بشود، انسانی که قرآن و روایات را ایمان و باور دارد، این معنا را قبول میکند که گناه و حرام در همان لحظهای که کسی مرتکب میشود، آتش است. برای نمونه، به این آیهٔ شریفه که در سورهٔ مبارکهٔ نساء است و به یکی از گناهان کبیره اشاره میکند، دقت کنید: «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَىٰ ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً»(سورهٔ نساء، آیهٔ 10)، کسانی که اموال بچههای یتیم را به ناحق میخورند، زمین بچهٔ یتیم را بهنام خودشان میکنند و اموال یتیم را با سندسازی میبرند، در همان وقتی که مال یتیم را به ناحق میبرند، همان وقت در شکمهای خود آتش میریزند.این آتش که فعلاً بهصورت پول، غذا، زمین یا مغازه است، در وجود این مالِ یتیمخور ذخیره میشود و با ورود این آدم ستمکار به عالم محشر، بهصورت آتش از شکم او شعله میکشد. در آیهٔ دیگر هست که خداوند میفرماید: این همان آتشی است که در دنیا ذخیره کردید، ولی چون در دنیا بودید، حس نمیکردید که آتش است.
«الحمدلله رب العالمین الصلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
امام هشتم ایمان را یک حقیقت مرکب از سه عنصر میدانند، بعد از اینکه سه عنصر را بیان میکنند اضافه میکنند که ایمان غیر از این نیست، یعنی هر کسی فکر میکند ایمان غیر از اینی است که من توضیح دادم اشتباه میکند.
امام معدن حقایق است، قلب امام کتاب معارف کامل الهیه است، و این را همه یقین بدانید که امام از پیش خود چیزی به مردم نفرموده، آنچه را که امام معصوم بیان کرده از جانب پروردگار مهربان عالم بیان کرده است.
«نور» یکی از اسمای خداوند متعال است. از ویژگیهای نور [چه مادی و چه غیر مادی] این است که نور به خودی خود ظاهر و پیداست و سبب پیدایش چیزهای دیگر میگردد. به عنوان مثال: خورشید به خودی خود پیداست و هیچ نور دیگری سبب پیدایش آن نمیشود، اما هر چیز دیگری به نور خورشید روشن و پیدا میشود.
ش (فردیس): در یک سایت کاملاً الحادی درج شده بود که انسان پس از مرگ به سمت خدا میرود، چون انسان پس از مرگ دیگر وجود ندارد. پاسخ چیست؟
قبل از پاسخ دقت شود که اینگونه سایتها، صرفاً الحادی نیستند، بلکه با قصد و غرض، اهداف و برنامههایی در جهت «اسلام زدایی» به وسیلهی ایجاد تشکیک، شبهه و ... را دنبال میکنند، که در اصطلاح به کار آنها «نفاق و مزدوری» اطلاق میشود.
اعتقاد، نظریهی، سایت یا هرگونه گفتار یا نوشتاری الحادی است که با صراحت منکر خدا، اسلام، قرآن، قیامت و ... شود و بگوید: من هیچ اعتقادی به این اصول ندارم، به نظرم دنیا چیزی جز ماده نیست و فقط قوانین مادی و از جمله فنا یا تغییر مادی بر آن حاکم است و سپس دلایل خود را ارائه دهد. نه این که هم الحادی باشد، هم سخن از خدا و حرکت به سوی او به میان آورد، منتهی با تحریف و دروغ! لذا هر کجا مواجه شدید که نوشتاری، گفتاری، سایتی یا شخصی دم از خدا و پیامبر میزند، اما خلاف میگوید و فقط میخواهد ایجاد اعوجاج در اندیشهها و باورها کند، باید آن را «منافق» اطلاق نمود. و اما پاسخ:
چرا باید هر چیزی که از خدا میخواهیم، همراه با اشک و ناراحتی و غصه باشه؟ چرا بیشتر در روضهها از مردم خواسته میشه که حاجات خودشون رو در نظر بگیرند؟ آیا خدا بندهی خودشو در حال گریه کردن بیشتر دوست داره؟
در این رابطه یک حقایقی وجود دارد و یک شائبهها و حتی خرافههایی که به هزاران دلیل، آنها شایعتر از آن حقایق امر میباشند. چرا که نوع انسان سطحینگر و عجول است، لذا گویندگان نیز بیشتر از ظاهر کار گفتهاند و پایان کار. همین امر سبب شده که زمینه برای شائبهها و خرافهها نیز مساعد شود، و البته از ضدتبلیغ گسترده و هدفمند نیز نباید غفلت نمود.
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیاء و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
تقوا، در رأس همهٔ مسائل اخلاقی
-حقیقت معنایی تقوا
مسئلهٔ بسیار مهم که به فرمودهٔ امیرالمؤمنین(ع)، در رأس همهٔ مسائل اخلاقی است، تقواست. ریشهٔ لغت «تقوا»، «متقین»، «یتقون» و «تتقون»، سه حرفی است؛ یعنی تمام فعلها و اسمهای مربوط به تقوا به سه حرف برمیگردد که در حقیقت، این سه حرف –واو، قاف، یا- مصدر است و ترکیب این سه حرف، «وقی» میشود. کلمهٔ «وقی» بهمعنای ترسیدن از خدا نیست و اگر در بعضی از ترجمههای آیات یا دعاها ملاحظه میکنید که تقوا را بهمعنای ترس از خدا ترجمه کردهاند، درست نیست. لغت عربی ترس، «خوف»، «رهبت» و «خشیّت» است که هر کدام در جای معیّنی بهکار گرفته میشود؛ اما «وقی» به معنای حفظ خود از افتادن در خطر است. خطری که پشت این خطر، خشم خدا، دوزخ و نارضایتی پروردگار، همهٔ انبیا و ائمهٔ طاهرین(علیهمالسلام) است. تقوا داشته باش، یعنی خودت را از هر نوع خطری نگه دار که ایمانت را زخمی میکند، تو را از خدا دور میکند و در معرض خشم خدا قرا رمیدهد، تا در چاه، چاله و جهنم نیفتی و در معرض خشم و نفرت پروردگار عالم قرار نگیری.
این وجود مبارک میگویند: پارهٔ وجود من در سرزمین توس دفن میشود و کسی که او را از هر کجای دنیا، از هر شهری، از هر منطقهای، از هر محلهای، هر مردی و هر خانمی زیارت کند، «عارفاً بحقه» درحالیکه حق این پارهٔ وجود من را بشناسد، خداوند بدن او را به آتش دوزخ حرام میکند. این حقی که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند اگر زائر این حق را بشناسد، خدا بدن او را به آتش جهنم حرام میکند، چیست؟ حق امامتش است، یعنی کسی که به زیارت او برود و او را امام بداند، او را امام بشناسد و به امامت او اعتقاد داشته باشد، بدنش بر آتش جهنم حرام میشود.
«الحمدلله رب العالمین صلاة و السلام علی سید الانبیا و المرسلین حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین و المعصومین المکرمین».
عظمت خاص امام رضا(ع)
-عطای علم غیب به بندگان ویژه و خالص
برای اینکه بدانیم کجا هستیم و برای چه آمدهایم، روایتی را از وجود مبارک امیرالمؤمنین(ع) دربارهٔ حضرت علیبنموسیالرضا(ع) نقل میکنم. این روایت نشانگر این معناست که خداوند مهربان امیرالمؤمنین(ع) را بعد از پیغمبر(ص)، از علم غیب بهرهمند کرده بود. کتاب خدا میفرماید علم غیب ویژهٔ خداست، اما به هرکس از بندگانش که او را بپسندد، علم غیب عطا میکند. امیرالمؤمنین(ع) بندهٔ خالص، بندهٔ پسندیده، بندهٔ ویژه و خاص پروردگار مهربان عالم است و قلب او با ملکوت عالم در ارتباط است.
روانشناسی اسلامی یک شاخه از روانشناسی است که با توجه به مبانی و مفاهیم دین اسلام به مطالعه و درمان روان انسان میپردازد. روانشناسی اسلامی سعی دارد با استفاده از منابع قرآنی، حدیثی، فلسفی و عرفانی، نظریهها و روشهایی را برای شناخت، توسعه و بهبود روح، خرد و اخلاق انسان ارائه دهد. روانشناسی اسلامی همچنین به بررسی تأثیرات دین و معنویت بر سلامت روان و جسم انسان میپردازد.
روانشناسی اسلامی گرایشهای مختلفی دارد که بسته به منظر و رویکرد محققان، ممکن است تفاوتهای نظری و کاربردی داشته باشند. برخی از گرایشهای روانشناسی اسلامی عبارتند از:
روانشناسی اسلامی به عنوان علمی که به بررسی رفتار و فعالیتهای ذهنی انسان میپردازد، مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. اسلام بهطور کلی به ارزش و اهمیت روانشناسی، بهعنوان یکی از رشتههای علوم روز، توجه دارد و برای داشتن یک زندگی موفق و سالم، به توجه به وضعیت روانی انسان تأکید میکند.
در قرآن کریم و سنت پیامبر اسلام (ص)، به موضوعاتی مانند مهارتهای ارتباطی، ارزشهای انسانی، تواناییهای شناختی، مشکلات روانی و روشهای مقابله با آنها، اشاره شده است. همچنین، اسلام به دنبال تربیت و توسعه شخصیت انسان است و بهعنوان یک دین جامع، توجه به جنبههای روانی و روحی انسان دارد.
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند،و عملا به مردم درس زندگی و پاکی و فضیلت می آموختند،آنان الگو و سرمشق دیگران بودند،و با آنکه مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت،و برگزیده ی خدا و حجت او در زمین بودند در عین حال در جامعه حریمی نمی گرفتند،و خود را از مردم جدا نمی کردند،و به روش جباران انحصار و اختصاصی برای خود قائل نمی شدند،و هرگز مردم را به بردگی و پستی نمی کشاندند و تحقیر نمی کردند…
حضرت فاطمه معصومه از خاندان کرامت است و عنایات حضرت شامل حال همه زائرین و مجاورین می شود؛ در این میان ایشان کرامات و عنایات ویژه ای به انسانهای ویژه دارد. خصوصا به بزرگان و علمای دین توجه علی حده ای دارند. در این نوشتار به گوشه ای از این توجهات که بصورت کرامت از حضرت معصومه صادر شده است آورده شده است.
به درستی كه از برای خداوند تعالی حرمی است كه او مكه است، و از برای حضرت رسول صلی الله علیه وآله حرمی است كه او مدینه است، و از برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است كه او كوفه است، و از برای ما اهل بیت حرمی است كه او قم است. زود است دفن شود در او زنی از فرزندان من كه اسم او فاطمه است:«من زارَها وَجَبت له الجنّة؛ كسی كه زیارت كند او را، بهشت بر او واجب است».
لزوم نامگذاری چنین روزی را ضرورت ارایه الگویی نظیر حضرت معصومه (س) به دختران و زمینهسازی مشارکت این قشر از جامعه در برنامهریزیها و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی می توان عنوان کرد ونمایانگر این است که روز دختران فرصت مناسبی برای گردآمدن حول شخصیت گرانقدر حضرت معصومه (س) به عنوان اسوه کامل اخلاق و اخلاص است.ویکی از مهمترین فاکتورهای زندگی دختران حفظ عفت و پاکدامنی میباشد که که این ویژگی در لحظه به لحظه زندگی معصومین مشاهده می گردد.
در تاریخ آمده است که مأمون عباسی در سال دویست هجری قمری حضرت امام رضا علیه السلام را از مدینه به مرو طلبید و آن حضرت به دنبال این جریان از مدینه به سوی مرو آمدند. خواهر آن حضرت فاطمه معصومه در سال دویست و یک به خاطر اشتیاق ملاقات برادرش از مدینه به جانب مرو حرکت کرد و چون به ساوه رسید بیمار شد. در این هنگام پرسش کرد که از اینجا تا قم چه مقدار مسافت است؟ ده فرسخ. حضرت خادم خود را فرمود که مرا به جانب قم ببر و بدین ترتیب خادم، حضرت معصومه را به قم آورده و در منزل موسی بن خزرج فرود آورد.(1) چرا حضرت درخواست کردند تا ایشان را با وجود کسالت شدید به قم ببرند؟ چه رازی در این مطلب نهفته است؟ مگر قم چه ویژگی هایی داشت؟ ایشان از اباء و اجدادشان در فضیلت قم چه شنیده بودند؟
آیت اللَّه مرعشی فرمود: «روزگاری مشکلات فراوانی داشتم، از جمله آن که می خواستم دخترم را شوهر دهم ولی مال و ثروتی نداشتم تا برای دخترم جهیزیه تهیه کنم، با ناراحتی به حرم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام رفته و با عتاب و خطاب، در حالی که اشکهایم سرازیر بود، گفتم: ای سیده و مولای من، چرا نسبت به امر زندگی ام اهمیتی نمی دهی؟ من چگونه با این بی مالی و بی چیزی دخترم را شوهر دهم؟ سپس با دلی شکسته به منزل بازگشتم. در این حال حالت غشوه ای مرا فرا گرفت و در همان حال شنیدم کسی در می زند. رفتم پشت در و آن را باز کردم. شخصی را دیدم که پشت در ایستاده، وقتی مرا دید گفت: سیده تو را می طلبد، با عجله به حرم رفتم و چون به صحن شریف آن حضرت رسیدم، چند کنیز را دیدم که مشغول تمییز کردن ایوان طلا هستند. از سبب آن پرسیدم.
مرد غریبی از شیعیان خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: من از دوستداران شما و پدران و اجداد شما هستم. از حج بازگشته ام و خرجی راه من تمام شده، اگر می توانید مبلغی را به من بدهید تا به وطنم بازگردم. وقتی به وطنم رسیدم، مبلغ پولی را که به من پرداخت نمودید، به فقرا صدقه می دهم. زیرا من در شهر خود فقیر نیستم. اینک در سفر درمانده شده ام.
امام برخاست و به اتاق دیگری رفت. دویست دینار آورد و از بالای در دست خویش فراز آورد و آن شخص را صدا زد و فرمود: این دویست دینار را بگیر و توشه ای راه کن و به آن تبرک بجوی. و لازم نیست که از جانب من معادل آن را صدقه بدهی. آن شخص دینارها ر گرفت و رفت. امام از آن اتاق به جای اول بازگشت. از ایشان پرسیدند: چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟ فرمود: تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم.
کرامت در لغت به مـعنی سـخاوت، شـرافت و عزّت است: «کرم اگر وصف خدا واقع شود، مراد از آن احـسان و نعمت آشکار خداست و اگر وصف انسان باشد، نام اخلاق و افعال پسندیدۀ اوست که از وی ظاهر می شود. به کسی کریم نمی گویند؛ مـگر بـعد از آنـکه آن اخلاق و افعال از وی ظاهر شود و هر چیزی که در نوع خود شریف است، بـا کرم تـوصیف می شود.»
سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه و وجود مبارک امام هشتم (سلام الله علیهما) این دهه، دهه کرامت است؛ یعنی در این دهه می توان فرشته شد، چون کرامت در شناسنامه ملائکه است. وقتی ذات اقدس الهی فرشته ها را معرفی می کند در سوره مبارکه «انبیاء» می فرماید: ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ فرشته را بندگان کریم می داند و معرّفی این کرامت را به این دو عنصر محوری قرار می دهد که نه اهل افراط اند نه اهل تفریط اند. این جمله ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ این به منزله حدّ تامّ کرامت است؛ ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ﴾ چرا؟ چون ﴿لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾ نه جلو میافتند نه دنبال، این اصل اوّل که ذات اقدس الهی در سوره «انبیاء» فرشته ها را به عنوان بندگان مکرّم معرفی می کند.
چه معصومانه میخندی و کودکانه نگاه میکنی! تو پاکترینی و فرشته از چشمانت فرومیریزد.
پاکی و اصالت، از شاخسار خاندان معصومت ریشه میگیرد؛ پاکی تو که معصومه نام گرفته ای و مریم اهل بیتی و کریمه آسمان و زمین. قم، بوی توس میدهد امروز شهرمان را به یمن میلادت آذین بسته ایم. گنبد طلایی حرمت، در هاله چراغ های رنگین و نوارهای نورانی، چقدر ملکوتی شده است! موسیقی شادی که از مناره ها بلند است، در کوچه پس کوچه های شهر میپیچید. همه جا گل است و شیرینی؛ همه سرشار از شادمانی اند. ... اما نمیدانم چرا شهرم، عطر توس گرفته است! شاید مسافری غریب به تهنیت و شادباش آمده است؛ شاید برادری به دیدار خواهری... شاید...
* ویژه نامه میلاد باسعادت حضرت فاطمه معصومه و گرامیداشت مقام دختر وهفته کرامت*
ولادت باسعادت فاطمه ثانی ، شفیعه ی محشر اسوه عفاف و نجـابت، دخت موسی ابن جعفر اخت الرضـا علیهم السلام ، کریمه آل طاهـا حضرت فـاطمـه معصومـه سـلام الله علیهـا و آغازدهه کرامت و بزرگداشت روز دختر برشعیـان خصوصا دختـران مسلمان مبارک
ازنشانه هاي او اين است که شما را از خاک آفريد ، سپس بناگاه انسانهايي شديد و در روي زمين گسترش يافتيد ! ( 20 )
و از نشانه هاي او (اينست که ) شما را از خاک ( تراب يعني خاک قابل توجه ) خلق کرد . ( زيرا ابتداي خلقت شما بر خاک قابل ملاحظه بود که خداوند به خاطر سعي و تلاش و جنبش و جوشش خودخاک ، آن را قابل توجه و نظر دانست . پس با اين بشارت در روي زمين پخش مي شويد ،تا اولين قدم خود را در راه رسيدن معشوق ، به ديگران مژده دهيد و لايق تلاش درراه تکامل خداوند باشيد ) سپس ، هنگامي که شما ( به صورت بشر ) همه جا پراکنده شديد ،
پي در پي آمدن شب و روزتاريکي شب ، مولود چيست ؟تاريکي شب جز سايه خود زمين چيز ديگري نيست . هنگامي که نيمي از کره زمين ما ، رو به روي خورشيد قرار گرفت ، نيم ديگر آن در تاريکي سايه خود ، فرو مي رود و روشنايي از آن رخت مي بندد.
آخرين بخش از آيه ،که همان جمله « يغشي اليل النهار » است به اين حقيقت اشاره دارد و همه اين جريان ها نشانه ي وجود تدبير در جهان آفرينش است .« آيات شريفه 189 تا 191 آل عمران »
کاش ( حال آنها را ) هنگامي که در برابر آتش (دوزخ ) ايستاده اند ، ببين ! مي گويند: « اي کاش (بار ديگر ) باز گردانده مي شديم و آيات پروردگارمان را تکذيب نمي کرديم و ازمومنن مي بوديم.
با فرض اينکه هر چه درآخرت است همان است که در دنيا بوده منتها صورت باطني اش به نمايش در مي آيد ، به چيز جالبي مي رسيم . وقتي در دو راهي انتخاب قرار مي گيريم ، ظاهرش اين است : با اختيار تمام و با توجه به شرايط يکي را (خير يا شر) انتخاب مي کنيم. اما باطنش بنابر آيه اين است: زبان حال مي گويد که ما در برابر آتش ايستاده ايم و همان زبان حال ، زبان باطن ، دعا مي کند که کاش راه بد را نرويم ، کاش مومن باشيم . مي خواهم بگويم در آخرت هيچ حادثه و واقعه اي نيست مگر اينکه صورت باطني معادل حادثه اي در دنيا است.
روزی شخصی نزد آیت الله بهجت شروع به گلایه از مسؤلان نمود.همین که گلایه و بد گویی ها را خواست به سمت حضرت آقای خامنه ای نیز بکشاند فوراً حضرت آیت الله بهجت که سرشان پایین بود، سر را بالا آورده و با نگاه تندی به آن شخص فرمودند:((شما بهتر از ایشان را سراغ دارید؟ما که نداریم!))
اقای سید حسن نصرالله می گفت یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم،اوج سخت وتنگنایی ما بود وخیلی به حزب الله سخت می گذشت کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود همه توطئه ها شده بود که حذب الله را نابود کنند موقعی که ما با رهبر معظم جهان السلام دیدار داشتیم ایشان به ما امید داد و فرمود:
شما پیروز می شوید این چیز مهم نیست
سپس اضافه کردن من در اداره کشور بعضی وقتا حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هیچ راهی پیدا نمی شود به دوستان و انصار می گویم که آماده شوید به جمگران برویم راه قم را پیش می گیریم وراهی مسجد جمگران می شویم
بعد از راز و نیاز با آقا من احساس می کنم همانجا دستی از غیبت مرا راهنمایی می کند و من در انجا به تصمیمی می رسم و مشکل بدین صورت حل می شود و همان تصمیم را عملی می کنیم
فردی که فاقد مهارتهای عاطفی یا رفتاری لازم برای کنار آمدن با مشکلات است و در عوض از آنها فرار میکند، میتواند به رابطه عاطفی شما آسیبهای جدی برساند. دور شدن از بحثها بدون شنیدن حرفهای شما و یا بیمحلی به احوالات شما در روزهایی که اختلافات شدت گرفته، نمونههای کوچکی از این موارد است.
افرادی که در تحمل احساسات دشوار مشکل دارند، وقتی شرایط سخت میشود از آن فرار میکنند. در روابط سالم، وقتی اوضاع سخت میشود و شرکای عاطفی با چالش مواجه میشوند، هر دو نفر به جای فرار، تلاش میکنند با یکدیگر ارتباط مؤثر برقرار کنند.
روانشناسان و مشاوران، همواره توصیه میکنند از معاشرت با افرادی که هیچ خط قرمزی در روابط خود ندارند، پرهیز کنیم. این هشدار در روابط عاطفی بسیار جدیتر از دیگر روابط است. اما ما دقیقاً باید به دنبال چه علائمی باشیم؟ چه چیزهایی در یک رابطهٔ انسانی و درست، خط قرمز محسوب میشوند؟ اگر شریک عاطفیمان خطوط قرمز را رد کرد باید چگونه با او برخورد کنیم؟
خطوط قرمز عاشقی را بشناسید تا عشق های شما هم نافرجام نماند!
ادبیات داستانی پر از قصه عشقهای نافرجام است، لیلی و مجنون، شیرین و فرهاد، رومئو و ژولیت و. . . در گذر تاریخ هم ردپایی از عشقهای نافرجام دیده میشود. به هر حال از روزگاران قدیم دختر و پسرها در عشق شكست میخورند و این حكایت همچنان ادامه دارد.
قدیمیترها میگفتند یك سیب را كه به هوا پرتاب كنید، هزار چرخ میخورد تا به زمین بیفتد. همه عشقها به ازدواج ختم نمیشوند و ممكن است به هر دلیلی مجبور به جدایی شوید؛ از اختلافها و مخالفتهای والدین گرفته تا مشكلات اقتصادی، فرهنگی و. . كه هر كدام ماجرای خودش را دارد. داستان فیلم تحسینشده «چند متر مكعب عشق» وصف حال زوجهای زیادی است كه این روزها برای به سرانجام رسیدن عشقشان با ماجراهای عجیب و غریبی مواجه میشوند. در این مطلب دكتر سعیده هادی، روانشناس به شما میگوید كه چه عواملی را برای نافرجام نماندن عشقتان در نظر بگیرید.
تأثیر غیر قابل انکار عدم درک صحیح از مسائل مذهبی، و بدآموزیها، و سوء تعبیرها در این زمینه ـ به خصوص در مسألهی مورد بحث ـ در بیشتر موارد در میان افراد بیسواد و یا کم سواد و به طور کلّی افراد تعلیم نیافته دیده میشود، و آنها هستند که شاید چنین میپندارند، که برای پی بردن به جهان ماورای طبیعت باید به سراغ پدیدههایی رفت که علل آن هنوز شناخته نشده و آن را دربست در اختیار عامل ماورای طبیعی میگذارند.
فروید از این هم پیشتر رفته و اساس مطالعات خود را بر خانوادهی موهومی قرار میدهد که از یک پدر و تعدادی زن، پسر و دختر تشکیل شده است. «پدر» یا «رییس قبیله» مالکیّت جنسی همهی زنان را برای خود محفوظ میداشت، یعنی زنان و دختران را تصرّف کرده و با پسران خود که به منزلهی رقبای جنسی و مدّعیان قدرت او بودند، به سختی و خشونت رفتار میکرد.
گفتار فروید در این مورد بسیار شبیه به یک داستان فانتزی یا یک خواب پریشان، و یا اساطیر و افسانههای کهن است و در هر مرحله قابل ایراد و انتقاد میباشد، به عنوان مثال در افسانهی او حسّ انحصارطلبی و حسادت که عامل خودکامگی پدر و واکنشهای شدید پسران قبیله معرّفی شده، قبل از غریزهی جنسی و مشتقّات آن، قرار گرفته وگرنه چه دلیلی داشت که آن پدر خیالی، تمام زنان را منحصر به خود کند و چه مانعی داشت هم خود و هم دیگران از آنها بهره ببرند، آیا او در تمام شبها و روزها به همهی زنان قبیله، نیاز جنسی داشت؟
به وبلاگ من خوش آمدیداین وبلاگ در راستای انتشار فعالیتهای فرهنگی ،هنری ،قرآنی ، اعتقادی، دینی ومذهبی ، تربیتی کانون فرهنگی وهنری امام حسن مجتبی شهر سلامی ایجاد وراه اندازی شده است