برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
متن این کتاب با همکاری مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم در شبکه قرار گرفته است و هر گونه استفاده جهت چاپ و نشر آن منوط به اجازه ناشر میباشد .
قرآن و نسبت شرک به یهود
اکنون که روشن شد همه مفسران ، عموم یهودیان را معتقد به بنوت عزیر نمی دانستند ، باید دید که چرا خداوند آن را به همه یهودیان نسبت داده است . دانشمندان اسلامی پاسخ هایی در این زمینه بیان کرده اند ، از جمله :
منبع : دایرة المعارف تشیع، ج 5 , خرمشاهی، بهاء الدین
کلمه تورات 18 بار و عناوین دیگری از آن مانند کتاب موسی و... چند مورد در قرآن ذکر شده است. قرآن کریم تصریح دارد که خداوند تورات را به وحی خویش بر موسی علیه السلام نازل فرموده است (آل عمران، 3، مائده، 44) و گفته شده است که در تورات «حکم الله» نازل شده است (مائده، 43) و عیسی (ع) تصدیق کننده آن شمرده شده است (مائده 46) و گفته شده است که پیامبر اسلام (ص) نیز تصدیق کننده آن است (سوره صف، 6) و یهودیان به «اقامه تورات» تشویق شده اند (مائده، 66، 68) و در آیه مشهوری (سوره جمعه، 5) آمده است که کسانی که تورات بر آنان عرضه شده و سپس حق آن را چنانکه باید و شاید به جای نمی آورند همانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می کند. و سعدی در اشاره به مضمون همین آیه است که می گوید :
چون امامت یک مقام اجرایی است و عملی کردن احکام به امام سپرده شده است که این جنبه علاوه بر جنبه تبلیغ و رسالت است. به تعبیر دیگر مقام امامت، مقام ولایت است که جنبه حقی دارد و رسالت جنبه خلقی دارد؛ امام کسی است که به لحاظ مراتب قرب، به ولایت مطلقه رسیده است و باطن عالم هم در تصرف اوست و هدایت باطنی را هم به عهده دارد؛ ولی رسالت چنین نیست. رسالت در مقام شرح، بیان و توصیف توحید است و امامت در مقام عمل و اجراء توحید و مضامین آن است.
نویسنده در این گفتار، بحث صفات خدا را براساس قرآن (سوره اعراف، آیه 180) مطرح و پیرامون دو محور اساسی آن، گفت و گو می کند: معنای اسماء حسنی و الحاد در اسماء خدا.
چکیده: نویسنده در این گفتار، بحث صفات خدا را براساس قرآن (سوره اعراف، آیه 180) مطرح و پیرامون دو محور اساسی آن، گفت و گو می کند: معنای اسماء حسنی و الحاد در اسماء خدا. پس از آن به توقیفیت اسماء حسنی می پردازد و نظرات زمخشری و احمدبن منیر اسکندری را می آورد. سپس به تفصیل، کلام علامه سید محمد حسین طباطبایی را نقل و نقد و بررسی می کند. آنگاه چهار جمله از نهج البلاغه می آورد که توقیفیت اسماء را نشان می دهد.
نحمدك اللهم يا من مننت علينا بالاسلام و جعلتنا من امه سيد رسلك خير الانام و اكرمتنا بالتمسك بولايه وصيه اميرالمومنين و اولاده الكرام و نصلى و نسلم عليهم مادام النور يكشف الظلام.
شايد برخى از خوانندگان عزيز آگاه باشند كتابى پيرامون نهج البلاغه و برخى از مطالب آن با شركت گروهى از اهل نظر و تحقيق در دست تاليف است كه نويسندگان در بحث و بررسى هر اندازه توفيق يابند، خدمت ارزنده اى به معارف و راهنمايى نسل معاصر به حقايق و فرهنگ و علوم اسلامى خواهد بود.
در فرمایشی از امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام درباره علم خداوند به موجودات چنین می خوانیم: «خداوند، از اسرار پنهانیِ مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گویند و از آن چه در فکرها به واسطه گمان خطور می کند و تصمیم هایی که به یقین می پیوندد و از نگاه های رمزی چشم که از لابه لای پِلک ها خارج می گردد، آگاه است. خدا از آن چه در مخفیگاه های دل ها قرار دارد و از اموری که پشت پرده غیب پنهان است و آن چه پرده های گوش می شنود و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان و خانه های زمستانی حشرات، از آهنگ اندوهبار زنان غمدیده و صدای آهسته قدم ها، آگاهی دارد... . خدا از آن چه تاریکی شب آن را فرا گرفته و یا نور خورشید بر آن تافته، و آن چه تاریکی ها و امواج نور، پیاپی آن را در برمی گیرد، از اثر هر قدمی، از احساس هر حرکتی، آهنگ هر سخنی، جنبش هر لبی، مکان هر موجود زنده ای، وزن هر ذرّه ای و ناله هر صاحب اندوهی آگاهی دارد».
معروف است که روزی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با حضرت علی علیه السلام خرما می خوردند. هر خرما که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله می خورد، به آرامی هسته اش را نزد امیرالمومنین علی علیه السلام می گذاشت. وقتی خرما تمام شد در مقابل حضرت رسول هیچ هسته خرمایی نبود و همه هسته ها در مقابل حضرت امیر بود.
منبع : کتاب خزائن، اثر مرحوم ملا احمد نراقی، ص396 و 397.
چه کسی خرما بیشتر خورده است؟
معروف است که روزی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله با حضرت علی علیه السلام خرما می خوردند. هر خرما که حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله می خورد، به آرامی هسته اش را نزد امیرالمومنین علی علیه السلام می گذاشت. وقتی خرما تمام شد در مقابل حضرت رسول هیچ هسته خرمایی نبود و همه هسته ها در مقابل حضرت امیر بود.
پیامبر فرمودند: «من کثر نواه فهو أکول» هر که هسته او بیشتر است، بیشتر خورده است.
علی علیه السلام فرمودند: «من أکل نواه فهو آکل» هر که خرما را با هسته خورده است، بیشتر خورده است.
در این هنگام پیامبر اکرم تبسم نموده و فرمان دادند تا هزار درهم به آن حضرت انعام دهند.
از آن طرف می خورم که درد نمی کند
وقتی صهیب یک چشم او درد می کرد و خرما می خورد، پیامبر اکرم به وی فرمود: ای صهیب چشم تو درد می کند و خرما می خوری؟ صهیب گفت: از آن طرف می خورم که درد نمی کند.
با کدام اعضای بدن داخل شوم؟
عوف بن مالک، از بزرگان صحابه بود که مردی درشت هیکل و بزرگ بود. روزی به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفت. حضرت در خیمه نشسته بود. عوف سلام کرد. حضرت فرمود: بفرما داخل. عوف گفت: با همه اعضای خود داخل شوم یا چیزی را بیرون بگذارم؟ حضرت از سخن او خندیدند.
روزی پیامبر اکرم (ص) خطاب به بانویی فرمودند: «آیا تو همان زنی هستی که در چشم شوهرت یک سفیدی دیده می شود؟» وی گفت، «نه این طور نیست.» سپس نزد همسر خویش آمد و مزاح آن بزرگوار را برایش نقل کرد، شوهرش گفت: «آیا نمی بینی که سفیدی چشم من بیشتر از سیاهی آن است!»
رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) خرما می خوردند. پیامبر(ص) خرما که می خوردند، هسته های آنها را پیش حضرت علی(ع) می گذاشتند. وقتی آن دو بزرگوار از خوردن خرما فارغ شدند، تمام
هسته های خرما نزد مولای متقیان(ع) جمع شده بود. پیامبر(ص) به حالت مزاح فرمودند: «ای علی خیلی خرما خورده ای.»
روزی رسول خدا(ص) و امیرمؤمنان(ع) خرما می خوردند. پیامبر(ص) خرما که می خوردند، هسته های آنها را پیش حضرت علی(ع) می گذاشتند. وقتی آن دو بزرگوار از خوردن خرما فارغ شدند،
تمام هسته های خرما نزد مولای متقیان(ع) جمع شده بود. پیامبر(ص) به حالت مزاح فرمودند: «ای علی خیلی خرما خورده ای.» علی(ع) نیز از روی مطایبه گفتند: «پرخور کسی است که خرماها را
تهران - ايرنا - آيت الله روح الله قرهي از آيه 64 سوره اسراء به عنوان هشداردهنده ترين آيه قرآن ياد كرد و گفت: پروردگار به من و شما مي گويد كه شيطان از من اجازه خواست و من هم به او اجازه دادم تا از طريق اموال و فرزندانتان شريك شود.
به گزارش روز چهارشنبه گروه فرهنگي ايرنا، آيت الله قرهي در جلسه تفسير قرآن اظهار كرد: پروردگار ميگويد به ابليس گفتم برو و با لشكر خودت بر كساني كه توانايي داري، احاطه پيدا كن و در اموال و اولادشان با آنها شريك شده و با وعده هاي دروغ خود آنان را فريب داده و مغرور كن.
بر اثر سير و سلوك، سالك حالت خاصي پيدا ميكند و رفتار و كردارش تغيير يافته و به اوصاف رحماني نائل ميشود و رعايت آداب و اخلاق اجتماعي را بيش از پيش رعايت كرده و هميشه در فكر آن است كه مبادا خلقالله را ناراضي كند و شب و روز مواظب است تا رضايت حضرت حقّ را جلب نمايد، در اين موضوع به چند هشدار اخلاقي ميپردازيم:
1 ـ ترك ستيزهجويي و مردمآزاري: مباش در پي آزار و هرچه خواهي كن كه در شريعت ما غير از اين گناهي نيست اساس دين بر لطف و كرامت است و سالك حقّ بايد يكسره صفا و جوانمردي باشد.
خداوند در آیات مختلفی از قرآن، به «غفلت» اشاره و مسلمانان را از آن نهی فرموده و مورد نکوهش قرار داده است از جمله در آیه ۱۷۹ سوره اعراف فرموده است: «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَّ يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ؛ و در حقيقت بسيارى از جنيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمیكنند و چشمانى دارند كه با آنها نمیبينند و گوشهايى دارند كه با آنها نمیشنوند آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند [آرى] آنها همان غافلماندگانند».
یکی از مهمترین هشدارهای خداوند در آیات قرآن مواظبت بر اعمال دشمنان و بر حذر بودن نسبت به دوستی با آنهاست و دلیل آن به قدری واضح است که نیاز به توضیح بیشتر نیست. زیرا پذیرش ولایت کافران و همراستا شدن با آنها چیزی جز ذلت و نابودی دین و دنیا را در پی نخواهد داشت.
از سوی دیگر این حساسیت به قدری در سیره اهلبیت(ع) پررنگ است که حتی در برخی روایات مؤمنان را نسبت به خریداری پوشاک و خوراک بر حذر داشتهاند و در مباحث فقهی به لزوم دوری از تشابه به کفار مطرح است.
خداوند نیز در آیهای از قرآن میفرماید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، به جاى مؤمنان، کافران را به دوستى خود نگیرید. آیا میخواهید علیه خود حجّتى روشن براى خدا قرار دهید؟» (نساء144)
و در بخشی از آیه دیگر از قرآن به صراحت میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَق؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن خودتان را به دوستى نگیرید[به طورى] که با آنها اظهار دوستى کنید، و حال آنکه قطعاً به آن حقیقت که براى شما آمده کافرند.» (ممتحنه1)
حجتالاسلام قرائتی در تفسیر نور خود که بیش از یک دهه آن را تألیف کردهاند، ذیل آیه اول یعنی 144 نساء به این نکات اشاره کرد:
پذیرش ولایت کفار با ایمان سازگار نیست. یک دل، دو دوستى بر نمیدارد.
تولّى و تبرّى، دوستى با مؤمنان و دورى از کافران، لازمه ایمان است.
از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادى که نتیجه اش به زیان مسلمانان باشد، باید پرهیز کرد.
در سیاست خارجى، روابط سیاسى و اقتصادى، گزینشها و عزل و نصبها، هر اقدامى که به سلطه ى کفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محکوم است.
علّت عداوت در زمین، حبّ به دنیا، تصوّر کردن دائمی دنیا و توجّه نداشتن به «مَتاعٌ إِلى حينٍ» است. لذا انسان تصوّر میکند دنیا همیشگی است و بهواسطه همین جلوات دنیا، ابلیس هم عداوت بین انسانها را قرار میدهد؛ یعنی تفرقهای بهوجود میآید که پروردگار عالم عبادت نشود و بندگی خدا ترک شود. ا
كودكان با محدوديتهايي در زمينه شناخت روبهرو هستند. آنان به تناسب سن و ميزان تحول عقل و شناخت خود، از مفاهيم برداشتهايي دارند. آشنايي با اين مفاهيم، سبب درك بهتر آنان و برخوردي درست در رويارويي با سخناني است كه از كودكان درباره مفاهيم ديني ميشنويم.
نویسنده : ابراهيم اخوي
كودكان با محدوديتهايي در زمينه شناخت روبهرو هستند. آنان به تناسب سن و ميزان تحول عقل و شناخت خود، از مفاهيم برداشتهايي دارند. آشنايي با اين مفاهيم، سبب درك بهتر آنان و برخوردي درست در رويارويي با سخناني است كه از كودكان درباره مفاهيم ديني ميشنويم. پژوهشهاي روانشناسان در زمينه رشد ديني، اطلاعات مفيدي را در اختيار ما ـ والدين و مربيان ـ قرار ميدهد. نحوه درك و فهم كودكان و نوجوانان از مفاهيم مجردي مثل خدا، شيطان و بهشت روشن ميكند كه براساس آن نگرانيهايمان را در بُعد تربيت ديني ميكاهيم و ميتوانيم براساس ظرفيت فرزندمان روشهاي آموزشي مذهبي را در پيش گيريم. در ذيل به سير تفكر مذهبي كودكان و نوجوانان ميپردازيم.
در سال های نخست دبستان تا حدود دوازده سالگی، ترس پیشین از خدا کاهش می یابد و به راحتی می تواند با خدا انس بگیرد. با ما همراه باشید تا با تصور کودک از مفهوم قداست خداوند بیشتر آشنا شوید.
چکیده: در سال های نخست دبستان تا حدود دوازده سالگی، ترس پیشین از خدا کاهش می یابد و به راحتی می تواند با خدا انس بگیرد. با ما همراه باشید تا با تصور کودک از مفهوم قداست خداوند بیشتر آشنا شوید.
تعداد کلمات 862 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تصور کودک از مفهوم قداست خداوند
کودک پیش دبستانی بر این باور است که خداوند ویژگی هایی فیزیکی با قدرتی سحرآمیز دارد که در برابر اعمال بد و ناپسند خشمگین می شود و تنبیه می کند. با این حال، بیشتر کودکان خدا را دوست خود می دانند. در سال های نخست دبستان تا حدود دوازده سالگی، ترس پیشین کاهش می یابد و به گونه ای دیگر در می آید که به قدرت فوق العاده خداوند مربوط بوده، می تواند در دنیای ما به صورت معجزه یا رویداد دیگری ظهور یابد. او در گذشته برای بازدید آفریدگانش به زمین می آمده، اما اکنون در بهشت زندگی می کند و آن مسائل روی نمی دهد.
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش دوم)
در نوشتار پیشین به برخی از اشتباهات رایج و آسیب های ناشی از پاسخ های نادرست به سوالات اعتقادی فرزندان اشاره شد. در این فرصت به بقیه این آسیب ها می پردازیم. با ما همراه باشید.
هشدارها و آسیب های سوالات اعتقادی کودکان (بخش دوم)
برخی از والدین از ایمان به کودکان، به صورتی ناخواسته، سوءاستفاده می کنند.
چکیده: در نوشتار پیشین به برخی ازاشتباهات رایج و آسیب های ناشی از پاسخ های نادرست به سوالات اعتقادی فرزندان اشاره شد. در این فرصت به بقیه این آسیب ها می پردازیم. با ما همراه باشید.
۴. سخت گیری والدین در اجرای همه دستورهای خدا
والدین به دلیل حساسیت بیش از اندازه ای که درباره مسائل دینی فرزندان خود به کار می برند، آنها را از فضای دینی، دل زده و دلسرد می کنند. چنین والدینی انتظار دارند که کودک آنها همانند یک بزرگسال تمام دستورهای خدا را مو به مو و با بالاترین کیفیت اجرا کند و هر کجا کوچکترین ضعفی از او مشاهده می کنند، آن را به پای ضعف ایمان نهاده، کودک را به دور شدن و حمایت نشدن از سوی خداوند تهدید می کنند چنین رفتارهای نادرستی، لذت با خدا بودن را در کودکان از بین می برد و در نتیجه رفتارهای دینی آنها صرفا به علت ترس از خدا با نگرانی از ناراحتی والدینشان خواهد بود، که هر دو مورد به دین داری کودک در آینده صدمات جدی وارد می کند. از این رو لازم است والدین با ملایمت و مدارا و با توجه به توانایی فرزندشان از آنها بخواهند که رابطه معنوی خود را با خداوند حفظ کنند و وقتی با کسالت آنها روبه رو می شوند، آن را واقعیت های طبیعی و امری عادی بدانند؛ چه اینکه برای بزرگسالان هم، چنین حالت هایی گاهی اتفاق می افتد.
معماری برای برآوردن ملزومات یک فرد یا گروه شکل گرفته است. در این فرآیند، معماران به سبب موانعی که قوانین اقتصادی ایجاد میکند، امکان تقلید از هم صنفیهای خود جهت تولید آثاری که تقاضایی برای آن وجود ندارد را از دست میدهند. بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که انواع معماری به شکلهای اجتماعی آن جامعه بستگی دارد.
انواع معماری در یک دسته بندی کلی وساده به معماری داخلی، اسلامی، دولتی، تفریحی، رفاهی، آموزشی، تجاری و صنعتی تقسیم بندی میشود که با توجه به گستردگی این مبحث موضوع انواع معماری را در مقالهای دیگر مورد بررسی قرار خواهیم داد.
سبک به ما کمک میکند تا تشخیص دهیم یک بنا در چه زمانی و به چه منظوری احداث شده است. سبک معماری تغییرات قابل ملاحظه ای در طول زمان داشته و گاهی نیز سبک های قدیمی تر احیا شده اند. این سبک ها دارای دو عنصر کلیدی هستند: جزئیات تزئینی و ترکیب و چینش کلی بنا. به طور مثال، هم معبد یونانی و هم کلیسای گوتیک دارای شیروانی نوک تیز هستند اما کلیسای جامع از نظر ظاهر و قرار گیری شیروانی ها و جزییات دیگر مانند مشبک ها و پشت بند ها به راحتی از معبد قابل تشخیص است. انواع سبک معماری در برگیرنده ی جزییات دقیق ساختمان ها، ویژگی های کلیدی بناها و هویت شناسی تاریخی از یونان باستان تا به امروز است. انواع سبک های معماری در دورههای مختلف، کارکرد و مصالح را به عنوان اجزای دستور زبان معماری میتوان لحاظ کرد.
معماری ، تعریف معماری یا بررسی ابعاد مختلف آن، موضوعاتی است که پرداختن به آن در یک مطلب سخت و ناممکن به نظر میرسد. اما در این بخش از مقالات کانون معماران ، تلاش کردهایم تا موضوعات اصلی و اساسی را مورد بررسی قرار دهیم.
ما در بررسی مهمترین پرسشهای مرتبط با معماری با سوالاتی همچون معماری چیست؟ ، معنی و تعریف معماری در یک جمله ، معنی معماری ،انوع معماری و معماری از دیدگاه نظریه پردازان و معماران برجسته جهانبرخوردیم که ضمن بررسی و پاسخ به آنها به مواردی همچون معمار کیست و چه نقشی بر عهده دارد ، مسیر شغلی معماری ، محل کار معماری و حقوق و درآمد معماری پرداختهایم.
از آنجا که راه های مختلفی برای لذت بردن از موسیقی وجود دارد، همه افراد آن را دوست دارند. بعضی فقط گوش کردن به موزیک را انتخاب می کنند در حالیکه برخی دیگر فراتر رفته و بخشی از جامعه موسیقی می شوند. صدها نوع ساز مختلف وجود دارد که افراد می توانند آنها را یاد بگیرند. اما محبوب ترین سازها کدام هستند؟ 10 ساز محبوب زیر، همان هایی هستند که مردم آنها را بیشتر دوست دارند.
1- گیتار الکتریک
گیتار الکتریک، محبوب ترین ساز در فهرست ده ساز برتر است. قبلا پیانو جایگاه اول را داشت، اما در حال حاضر گیتار الکتریک بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است. این ارتقای رتبه می تواند به چندین عامل مربوط شود. یکی به دلیل محبوبیت پاپ و راک و نقش هنرمندان و موسیقی است. فیلم ها و ویدیوهای بیشماری از نوازندگی گیتار الکتریک توسط هنرمندان وجود دارد که در آن هم خود نوازنده لذت می برد و هم جمعیت با تشویق ها علاقه خود را نشان می دهد. علاوه بر این بازی هایی ویدیویی که اجازه می دهد افراد گیتار بنوازند، مثل بازی قهرمان گیتار از محبوبیت بسیار زیادی برخوردار هستند. مهم نیست چطور این اتفاق افتاده اما فروش و آموزش و یادگیری گیتار آنقدر افرایش یافته که آنرا به ساز شماره یک تبدیل کرده.
موسیقی همه جا در اطراف ماست و هرکسی با اهداف مختلف می تواند از آن بهره مند شود. برخی انسان ها برای لذت شخصی خود به موسیقی گوش می دهند، برخی دیگر برای تمدد اعصاب و یا برای انگیزه گرفتن. کسب و کارها نیز از موسیقی استفاده می کنند، گاه در یک فروشگاه به عنوان موسیقی پس زمینه به منظور ایجاد حس آرامش و آسودگی در مشتری ها و گاه در یک آگهی تلویزیونی به منظور الهام بخشی و ایجاد انگیزه در مخاطب. به علاوه، موسیقی میتواند با یک محتوای روایی نیز برای تحریک احساسات و ایجاد واکنش در شنونده به کار گرفته شود. قدرت تاثیر موسیقی بسیاربزرگ است. در ادامه 10 نکته مثبت در مورد موسیقی و چگونگی تاثیر گذاری آن روی انسان ها را بیان می کنیم:
تعریف برای موسیقی پاپ بسیار است، ولی آن چه که بهترین تعریف می تواند باشد، "موسیقی بر گرفته از بطن جامعه و دل مردم" است. ویژگی شاخص موسیقی پاپ، درون مایه پر از نشاط و شادی و جنبه آرامش بخش آن است. زیرا می دانیم که همه مردم در یک سطح نیستند اما وقتی قرار است قطعه ای با عنوان پاپ ساخته شود و برای آنکه بتوان آنرا پاپ نامید، باید نوعی باشد که ضمن شادی آور بودن آن و یا حتی اگر غمگین باشد، باید بر گرفته از بطن اجتماع و دل مردم باشد تا وقتی که متن قطعه آن به صورت موسیقی به گوش مردم می رسد به آنها احساس شادی و یا اگر غمگین هستند مایه تسکین و امیدواری و دل داری آنها باشد که خیلی از خوانندگان کشورمان از این سبک تبعیت میکنند و به دلیل محبوبیت در آموزشگاه موسیقی یکی از پرطرفدارترین سبکهاست. در تعریفی دیگر بر گرفته از تعریف ابتدایی این سبک، می توان گفت که پاپ سبکی است مشتمل بر چندین سبک از موسیقی، زیرا در آهنگ های پاپ به وفور شاهد این موضوع هستیم که سازها و فواصل دیگر سبک ها در آن گنجانده شده است بدیهی است باید دقت نمود که سازهای همراه مکمل کار باشند، نه اینکه باعث هیجان های روحی کاذب با تحریک دروغین و غیر حقیقی تبدیل شود و نتیجه ای جز ضرر و زیان را در داشته باشد.
سبک های موسیقی زیادی وجود دارد که برخی از شاخه های اصلی آن عبارتند از: 1) کلاسیک، 2) بلوز(غمگین و..)، 3) راک، 4) هیپ هاپ/رپ (امروزه می توان گفت که رپ به طور کل از هیپ هاپ جدا شده، ولی برخی هنوز آن را هیپ هاپ می دانند)، 5) باروک، 6) پاپ، 7) R&B (ریتم بلوز)، 8) امپرسیونیسم( پایه ی زیبایی و کمال و…)، 9) رمانتیک، 10) اصیل(که مربوط به فرهنگ هر کشور)، 11) جاز یا جَز، 12) رگتایم(آمریکایی که از صدای بم استفاده می شود)، 13) سوینگ (می توان آنرا زیر مجموعه ی سبک جَز به شمار آورد)، 14) متال(می توان این سبک زیر مجموعه ی سبک راک یا بلوز /راک محسوب کرد)، 15) رگی یا Reggae (جامائیکایی )، 16) بوسانوا یا Bossa Nova (نوعی سبک جَز برزیلی)، 17) پانک یا PUNK (نوعی زیر مجموعه ی راک هم به شمارمی رود)، 18) الکترونیکا (سبک آمریکایی) در ادامه بطور خلاصه برخی از این سبک ها را شرح می دهیم:
موسیقی کلاسیک
عبارت موسیقی کلاسیک به طور عام به مجموعه عظیمی از سبک ها و فرم های مختلف اما در ارتباط با هم اشاره دارد. موسیقی کلاسیک در حالت کلی خود تنها به معنای موسیقی کلاسیک اروپایی می باشد. البته در پاره ای از موارد از این اصطلاح برای اشاره به موسیقی سنتی دیگر ملل نیز استفاده می گردد و ترکیباتی چون Indian Classical Music یا Chinese Classical Music ابداع می گردد. از موسیقی کلاسیک نمی توان تعریف دقیقی ارئه کرد، اما به طور خلاصه باید گفت آثار این سبک همگی توسط موسیقیدانانی خلق می شود که به طور ویژه و بسیار تخصصی در ارتباط با علم موسیقی آموزش دیده اند. اثر موسیقی کلاسیک همگی بر اساس قواعد علمی موسیقی پدید می آیند. Art Music اصطلاح دیگری است که به شکل گسترده ای برای توصیف موسیقی کلاسیک و دیگر شیوه های جدی و هنرمندانه به کار می رود. این عبارت به خصوص در اواسط قرن بیستم رواج یافت و از آن برای توصیف هر نوع موسیقی اعم از غربی یا شرقی استفاده می شود. در باور عامه عبارت موسیقی کلاسیک عموما با آثار ارکسترال اشاره دارد.
عدل بدين معنى كه: دادگر است و به كسى ستم نمى نمايد و كارى را بدون حكمت انجام نمى دهد، بنا براين هرچه را مى آفريند و روزى مى دهد و آنچه را مى دهد و باز مى ستاند از روى مصلحت است اگرچه ما نمى دانيم. همانطورى كه اگر دكترى به بيمار خود داروئى داد مى دانيم كه: در آن مصلحتى است گرچه آن مصلحت بر ما پوشيده باشد بنا بر اين اگر ديديم: خداوند متعال كسى را ثروتمند و ديگرى را تهيدست نموده، و يا به يكى شرافت بخشيده و به ديگرى نبخشيده، يا يكى را مريض كرده و ديگرى سالم است، و از اين قبيل كارها... بايد عقيده مند باشيم كه: همه اينها از روى حكمت و مصلحت است گرچه ما به حكمت آن پى نبريم.
چنانچه در روايت آمده كه حضرت موسى(ع) از خداوند درخواست كرد: برخى از دادگريهاى خود را كه در ظاهر مشكل مى آيد باو نشان دهد، خداوند باو فرمود كه: به صحرا رود و بر سر چشمه آبى در كمين بنشيند تا جريانى را مشاهده كند. موسى (ع) بدانجا رفت و ديد: اسب سوارى در سر چشمه پياده شد و پس از رفع احتياج از آنجا دور شد ولى هنگام رفتن فراموش كرد كيسه پول خود را همراه ببرد.
پس از چندى كودكى آمد كيسه را برداشت و رفت سپس پير مرد كورى از راه رسيد و مى خواست وضو بگيرد كه دراين هنگام مرد سوار برگشت و چون كيسه پول خود را نديد پير مرد نابينا را بسرقت پولش متهم ساخت، كشمكش بين اين دو در گرفت تا اينكه بالاخره اسب سوار كور را كشت. خداوند به موسى وحى فرمود كه: اسب سوار مال پدر كودك را دزديده بود، مال را بورثه پدر: (همان كودك) برگردانديم و كور پدر اسب سوار را كشته بود كه اينك به كيفر خود رسيد. اين بود نمونه اى از عدل و دادگسترى خداوند، گرچه از نظر كوته بين ما درست نيست.
متکلمین برای اثبات عدل الهی به دلایلی استناد کرده اند از جمله:
اثبات عدل الهی
برهان اول
در نظر عقل، عدل کاری شایسته و ظلم عملی ناشایست است و خداوند حکیم از انجام کارهایی که عقل ناشایست می شمارد، منزه است. پس، خداوند هیچگاه مرتکب ظلم و ستم نمی شود و تمام کارهای او عادلانه است.
برهان دوم
اگر فرض کنیم خداوند سبحان مرتکب ظلم می گردد، با سه احتمال رو به رو خواهیم بود:
الف: یا این عمل ناشی از جهل است. که این با علم مطلق الهی ناسازگار است.
ب: یا این عمل از نیاز و فقر سرچشمه می گیرد. و در بحث غنی بودن خداوند ثابت شده که خداوند غنی مطلق است.
ج: یا ظلم، مقتضای ظلم است. با اینکه در بحث حسن و قبح عقلی ثابت شد که خداوند فعل زشت و قبیح انجام نمی دهد و تمام افعال خداوند عادلانه است.
برهان سوم
برخی از اندیشمندان معتقدند که عدالت را در چند مقام و جایگاه باید در نظر گرفت و هر کدام را با دلیلی اثبات کرد:
الف: عدالت در مقام تکلیف
اگر خدای متعال، تکلیفی بالاتر و فوق طاقت بندگان، تعیین کند امکان عمل نخواهد داشت و کار لغو و بیهوده ای خواهد بود و حکمت الهی اقتضا میکند که این تکالیف، متناسب با توانایی های مکلفین باشد تا نقض غرض لازم نیاید زیرا غرض خداوند انجام تکالیف بندگان است برای بدست آوردن خیر و مصلحت و رسیدن به سعادت واقعی، وقتی خداوند تکالیفی به عهده آنها بگذارد که نتوانند انجام دهند چگونه این غرض ایجاد خواهد شد.
ب: عدالت در مقام قضاوت بین بندگان
این کار به منظور مشخص شدن استحقاق افراد برای انواع پاداش و کیفر، انجام می گیرد و اگر بر خلاف قسط و عدل باشد نقض غرض خواهد شد.
ج: عدالت در مقام پاداش و کیفر
با توجه به هدف نهایی آفرینش کسی که انسان را برای رسیدن به نتایج کارهای خوب و بدش آفریده است اگر او را بر خلاف اقتضای آنها پاداش یا کیفر دهد به هدف خودش نخواهد رسید.
پس صفات ذاتیۀ خداوند باعث می شود تا رفتار او حکیمانه و عادلانه باشد و هیچ صفتی که اقتضای ظلم و ستم یا لغو و عبث را داشته باشد در او وجود نداشته باشد.
خداوند صفات بسیار زیادی دارد اما میان آنها تنها صفت عدل است که به عنوان یکی از اصول دین و یا بهتر بگویم یکی از اصول مذهب شیعه به شمار می رود و اهمیت بسیار زیادی دارد. اگر عدل الهی خوب بیان شود بسیاری از شبهاتی که در بحث توحید و خداشناسی مطرح می گردد کاملا بر طرف می شود زیرا اکثر این شبهات به عدل خدا بازگشت دارند.
عدالت خداوند
یکی از مسائل محوری و مهم در کلام ادیان الهی، اصل عدل و حکمت است که زیر بنای بسیاری از مسائل کلامی بشمار میرود و در ابواب مختلف به آن استناد میشود.
امیرالمؤمنین در سه بیت شعر ، در مقام معرفی انسان برآمده اند. انسان وقتی خود را بشناسد ، حاضر نمی شود خود را با غیر وجود مقدس حضرت حق معامله کند. امیرالمؤمنین می فرماید : اگر وجود انسان را در یک کفه ترازو بگذارند و همه دنیا را در یک طرف دیگر ، اگر کسی راضی شود که خود را در برابر همه دنیا بدهد ، به بد تجارتی دست زده است :
یکی از بندگانی که در قرآن مجید بارها از او نام برده شده است و از مقربین شمرده شده است ، حضرت عیسی مسیح علیه السلام است. در این جا بیان نکته ای درباره بسیاری از انسان ها در این دنیا لازم است و آن نکته ، این است که وجود مقدس عیسی مسیح علیه السلام همه عمری که در این دنیا داشت ، آن گونه که نوشته اند ، به 33 سال تمام نمی رسید. اگر قبل از پیغمبر اسلام هم ملاک تکلیف پانزده سالگی بوده باشد ، مجموع عمر تکلیفی این مرد بزرگ الهی را هجده سال باید حساب کنیم. در یک مبدأ و منتهایی ، هجده سال ، بسیار کم است. زمانی بسیار کوتاه اما بهره گیری از این زمان ، بی نهایت است؛ یعنی ایشان
نقل می کنند که در یکی از شهرهای بزرگ کشور یونان ، پیش از ظهور حضرت مسیح علیه السلام معبدی بسیار مهم برای عبادت مردم ساخته بودند که بر سر در این معبد ، سنگ بزرگی را نصب کرده بودند. این سنگ را به گونه ای مایل کار گذاشته بودند که هر کس می خواهد وارد معبد شود ، سنگ را ببیند. روی این سنگ ، یک جمله نوشته بودند و همه هدف شان هم این بود که مردم این جمله را ببینند. البته این جمله ، ریشه در تعلیمات وجود مقدس حضرت حق دارد و تاریخ بیان این جمله هم به ابتدای خلقت حضرت موسی علیه السلام برمی گردد. جمله این بود : « خود را بشناس » . این جمله ، یکی از زیباترین جملات تاریخ حیات انسان و از عمیق ترین جملاتی است که بشر شنیده است.
معاد ، در عقل و فطرت هر انسانى جايگاه قابل توجّهى دارد ، زيرا كيست كه نپرسد و يا نخواهد بداند كه آينده انسان و جهان چه مى شود ؟ پايان عمر و تلاش ما به كجا مى رسد ؟ نتيجه و هدف از زندگى چيست ؟ آرى اين سؤ الها براى همه مطرح است .
در پاسخ به اين سؤ ال ها دو جواب داريم :
الف : تمام اديان الهى با استدلالى كه در آينده بيان خواهيم كرد ، آينده جهان و انسان و نتيجه كارها و تلاش او را بسيار روشن واميدوار كننده و روح بخش مى دانند ، قرآن مى گويد : و اءنّ اِلى ربّك المنتَهى
بدن انسان مانند همه حیوانات، مجموعهاى از یاخته ها (سلولها) است كه هر یك از آنها همواره در حال سوخت و ساز و تحوّل و تبدّل مىباشد و شماره آنها از آغاز تولّد تا پایان زندگى، عوض نشود یا تعداد یاخته هایش همواره ثابت بماند.
با توجه به این تغییرات و تحوّلاتى كه در بدن حیوانات و بخصوص انسان، رخ مىدهد این سؤال، مطرح مىشود كه به چه ملاكى باید این مجموعه متغیّر را، موجود واحدى به حساب آورد؛ با اینكه ممكن است اجزاء آن در طول زندگى، چندین بار عوض شود1؟
در آغاز این كتاب، اهمیّت تحقیق درباره دین و مبانى عقیدتى آن (توحید، نبوت، معاد) را بیان كردیم و توضیح دادیم كه انسانى بودنِ زندگى، در گرو حلّ صحیح این مسائل است. و در بخش اول، مسائل خداشناسى؛ و در بخش دوم، مسائل راه و راهنماشناسى (نبوت و امامت) را مرود بحث قرار دادیم و اینك به طرح مهمترین مباحث معاد، تحت عنوان «فرجام شناسى» مىپردازیم.
نخست، ویژگى این اصل اعتقادى و تأثیر خاصّ آن را در رفتارهاى فردى و اجتماعى انسان، بیان مىكنیم. سپس توضیح مىدهیم كه داشتن تصوّر صحیحى از معاد، منوط به پذیرفتن روح نامحسوس و جاودانى است، و همانگونه كه «هستى شناسى» بدون اعتقاد به خداى یگانه، ناقص است؛ «انسان شناسى» هم بدون اعتقاد به روح جاودانى ناتمام است. آنگاه مسائل اساسى معاد را به شیوهاى متناسب با نگارش این كتاب، مورد بررسى قرار خواهیم داد.
اعتقادات شیعه در رابطه با شؤون امامان(ع)، در مقایسه با دیگر پیامبران در طول تاریخ، چیست؟
پاسخ
قرآن چنین می فرماید : (وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظّالِمین ، (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: (من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم!) ابراهیم عرض کرد: (از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!)) خداوند فرمود: (پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)
حضرت ابراهیم امام شد بعد از امتحانات مخصوصی و این نشان می دهد که امامت بالاتر از موقعیت نبوت می باشد و همچنین همه انبیاء خدا امام نیستند. چه تفاوت بنیادی بین این دو وجود دارد؟
پاسخ
آنچه از روایات اهل بیت علهیم السلام فهمیده می شود این است که: نبی کسی است که وحی الهی را در عالم خواب می بیند. و رسول، آن کسی است که فرشته وحی را در عالم بیداری نیز مشاهده می کند و با او صحبت می کند.
اما در مورد امامتی که خداوند قرار می دهد یعنی امامت الهی چنانکه خداوند در مورد حضرت ابراهیم (ع) فرموده: “ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا “[1]
باید بگوئیم که منظور هدایت بامر ملکوتی است یعنی امام کسی است که دارنده مقام ولایت باطنی و قدرت تصرف در تکوین باشد تا بتواند هدایت بمعنای ایصال به مطلوب(رساندن به هدف) نه فقط ارائه طریق (نشان دادن راه) را انجام دهد.
دلیل این مطلب آیات قرآن کریم است که هر جا امامت الهی را بیان می کند می فرماید:
« وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا »[3] (و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت میکردند؛ چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند).
یعنی امام کسی است که به امر ما هدایت می کند و در آیات دیگر امر الهی را بیان می کند:
« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ » (فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن میگوید: «موجود باش!»، آن نیز بیدرنگ موجود میشود)[4]
پس امام کسی است که دارنده این امر الهی باشد یعنی قدرت تصرف بر تکوین، و اطلاع بر ظاهر و باطن عالم داشته و همه اعمال و قلوب در نزد او مکشوف باشد.
امامت جنبه حقّی و رسالت جنبه خلقی دارد رسالت تئوری توحید را ترسیم می کند و امامت اجرای آن را و عمل کردن به آن را به عهده می گیرد. رسالت جنبه ظاهر و هدایت ظاهری را رهبری می کند که امام علاوه بر این، هدایت باطنی را هم به عهده دارد. امامت مقام ولایت کلّیه و مطلقه الهی و مرتبه خاصی از قرب الهی است. و رسالت این گونه نیست.
به تصریح قرآن مجید، حضرت ابراهیم(ع) که دارای مقام رسالت بود، بعد از سالها پیامبری و گذراندن امتحانات زیاد به مقام امامت نائل شد.[i]
(به خاطر آورید) هنگامی که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود. و او به خوبی از عهده این آزمایش ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم! ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده!) خداوند فرمود: پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند).
[i]تفسیر المیزان، ج1، ص124 و ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص403.
شعر درباره خدا در آثار اغلب شاعران پارسی زبان و ایرانی به چشم می خورد و شاعران در گذشته دیوان خود را با ابیاتی در مورد خدا شروع می کردند. اشعار مولانا درباره خدا از انواع شعرهای دلنشین و پرمحتوی هستند و اگر شما به خواندن اشعار زیبا که در مورد خدا سروده شده اند علاقه مند هستید بهتر است از مطالعه این اشعار غافل نشوید.
اشعار مولانا درباره خدا در انواع مضامین پرمحتوی و دلنشین سروده شده اند و شما می توانید این اشعار زیبا را در زمان اوقات فراغت خود مطالعه کنید و از محتوای این اشعار نهایت لذت را ببرید.
اشعار مولانا درباره خدا با مضامین پرمحتوی و دلنشین
اشعاری که در مورد خدا سروده می شوند می توانند به شما احساس آرامش زیادی بدهند. در مطالب قبلی شعر زیبا در مورد خدا را مطالعه کردید در ادامه این مطلب قصد داریم تا اشعار مولانا درباره خدا در اختیار شما همراهان عزیز و گرامی قرار دهیم.
خداوند یکتاست و همانندی ندارد زیرا اگر چند خدا وجود داشت ، این خدا ها می بایست اشتراکات یا تفاوت هایی داشته باشند(شما وقتی چند چیز را در نظر بگیرید این اشیاء با هم شباهت ها یا تفاوت هایی دارند) ،پس اگر اشتراکات یا تفاوت هایی داشته باشند یعنی ترکیب یافته از چند جزء هستند که این اجزاء با هم شباهت یا تفاوت دارند در صورتی که ما در برهان بساطت ذات، ثابت کردیم که خداوند ترکیب یافته از اجزاء و قسمت هایی نیست بلکه یک وجود یکپارچه است، بنابر این نتیجه می گیریم امکان ندارد در کنار خداوند ،خدای دیگری هم وجود داشته باشد و خداوند، یگانه (واحد) است
به وبلاگ من خوش آمدیداین وبلاگ در راستای انتشار فعالیتهای فرهنگی ،هنری ،قرآنی ، اعتقادی، دینی ومذهبی ، تربیتی کانون فرهنگی وهنری امام حسن مجتبی شهر سلامی ایجاد وراه اندازی شده است