کد قالب کانون قرآن از ديدگاه قرآن و حديث

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 831
بازدید دیروز : 25
بازدید هفته : 862
بازدید ماه : 15145
بازدید کل : 41900
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : چهار شنبه 21 تير 1402

 

حديث دوم

اشاره

امير مؤمنان على (ع) در توصيف و تعريف قرآن چنين مى گويد:

«قرآن آن نور مطلق است كه غروب و افول بر آن راه ندارد، چراغ روشنى است كه بخموشى نگرايد، آن درياى ژرف و پهناورى است كه عمق آن پيدا نيست، آن راه راست و مستقيمى است كه رهروانش گمراه نگردند، پرتو تابانى است كه ظلمت و تاريكى به آن راه ندارد، فيصل دهنده اى است كه دلايل آن سست نخواهد بود، بيان واضح و روشنگرى است كه اصول آن خلل ناپذير است، داروى شفابخشى است كه با داشتن آن از امراض و بيماريها ترسى نيست، مايه عزت و سربلندى است كه ياران آن خوار و مغلوب نخواهند گرديد و حقيقتى است كه طرفدارانش بى يار و ياور نخواهند بود.قرآن گنجينه ايمان و منبع آن است، درياى علوم و سرچشمه دانش و پايگاه و بوستان عدالت و دادگسترى است.

قرآن اساس و زيربناى اسلام و واديهاى حق و دشتهاى پهناور آن است.قرآن دريايى است كه آبكشان نتوانند، آب آنرا تمام كنند، و چشمه اى است كه آبش تيره و آلوده و آبشخور آن در اثر تراكم و كثرت تنگ نخواهد گرديد، منزلى است كه راههاى آن صاف و رهروانش گمراهى ناپذيرند.

قرآن نشانه روشنى است كه عابران از آن غفلت نورزند، تل بلندى است كه قصد كنندگانش نتوانند از آن بگذرند.

قرآن كتابى است كه خداوند آن را سيراب كننده تشنگان علم و بهار دلهاى فقها و دانشمندان و آخرين مقصد نيكان و صالحان قرار داده است.

قرآن دوائيست كه با بودن آن دردى نيست، نور و روشنايى است كه هرگز به ظلمت و

تاريكى نمى گرايد، ريسمانى است كه دستگيره آن، محكم و ناگسستنى است و پناهگاه محكم و بلندى است كه دست يغما و چپاول به آن راه ندارد. براى دوستدارانش عزت و براى پناهندگانش ايمنى بخش است. براى پيروانش وسيله هدايت و رستگارى و براى تسمك كنندگانش وسيله عذر خواهى است. قرآن دليل محكم و استوارى براى استدلال كنندگان، گواه حق و زنده اى است براى كسى كه در خصومتها به آن چنگ زند، و وسيله پيروزى است براى اجتماع كنندگانش. حاملانش را به سوى سعادت مى برد و عاملانش را به مقام عالى و بلندى پرواز و اوج مى دهد.

قرآن علائم و راهنماييهاييست براى متفكرين، سپرى است براى طالبان سلاح، علم و دانشى است براى كسى كه آن را در مغز خود جاى دهد، و حديث درستى است براى كسى كه آن را نقل كند، قضاوت حق و عادلانه اى است براى كسى كه در ميان مردم حكومت و قضاوت نمايد». «1»

______________________________

(1). ثم انزل عليه الكتاب نورا لا تطفأ مصابيحه و سراجا لا يخبوا توقدّه ...، نهج البلاغه، خ 198.

 

توضيح حديث

اين خطبه نيز مانند خطبه پيش مشتمل بر نكات قابل توجه و مهمى است كه اينك پاره اى از آنها را در اينجا مى آوريم:

1 «چراغ روشنى است كه نور آن به خموشى نگرايد» «1» هدف آن حضرت از اين جمله و جملات ديگر مشابه آن كه در خطبه به كار رفته اين است كه دوران حقايق و مفاهيم آيات قرآن محدود و موقت نيست، آيات آن جاودانى و احكامش هميشه نو و زنده مى باشد.

به طور مثال: بعضى از آيات قرآن در مورد خاص و يا درباره شخص و يا جمعيت معينى نازل گرديده است ولى در عين حال مفهوم اينگونه آيات عموميت داشته و تا روز قيامت شامل همگان مى باشد و به مورد نزول، انحصار و اختصاص ندارد.

در اين مورد عياشى از امام باقر (ع) چنين آورده است كه آن حضرت در تفسير آيه «وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» «2» كه هر قومى را راهنمايى هست فرمود: منظور از اين راهنما، على بن ابى طالب (ع) است، و اين راهنما در هر زمان از ما خاندان رسالت خواهد بود.

راوى مى گويد: جانم بقربانت پس تو نيز مشمول و مصداق اين آيه هستى و از همان هاديان و راهنمايانى كه در اين آيه آمده است، مى باشى؟ فرمود: آرى من نيز مشمول همين آيه مى باشم زيرا قرآن هميشه زنده است و زوال و فنا هرگز بر آن راه ندارد. آيه اى كه درباره ملت معينى نازل گرديده با از بين رفتن آن ملت دورانش سپرى نمى گردد و اگر سپرى مى شد، دوران تمام آيات قرآن با مرور به پايان مى رسيد در صورتى كه چنين نيست بلكه همان آيه براى آيندگان نيز شامل و صادق مى باشد همانگونه كه براى گذشتگان صادق بود. «3»

امام صادق (ع) نيز در اين باره مى فرمايد:

______________________________

(1). و سراجا لا يخبوا توقّده.

(2). رعد 13.

(3) .... انّ القرآن حىّ لا يموت و الآية حيّة لا تموت، فلو كانت الآية إذا نزلت في الأقوام و ماتوا ماتت الآية لمات القرآن و لكن هي جارية في الباقين كما جرت في الماضين».«قرآن زنده و جاويد است هرگز از بين نمى رود و مانند پيدايش و جريان شب و روز در همه ادوار و ازمنه جريان و سريان دارد و به مانند حركت و سير آفتاب سير مى كند و همانطورى كه به مسلمانان دوران اوّل روشنايى مى بخشيد به آيندگان نيز نور افكن و روشنى بخش خواهد بود». «1»

در تفسير فرات كوفى آمده است: اگر مفهوم آيه اى كه درباره جمعيت و يا ملت معينى نازل گرديده است با از بين رفتن آن جمعيت از بين مى رفت ديگر از قرآن اثرى باقى نمى ماند. ولى تا آسمانها و زمين پا برجاست قرآن نيز پا برجا بوده و تا به آخرين روز جريان خواهد داشت، و درباره هر قوم و ملتى آيه اى در قرآن هست كه سرنوشتشان را براى آنان بازگو مى كند خواه به نفعشان باشد و يا به ضررشان. «2»

در اين مورد احاديث فراوانى نقل گرديده است كه ما به عنوان نمونه به همان چند حديث اكتفا مى كنيم. «3»

2 «راه راست و مستقيمى است كه رهروانش گمراه نگردند» «4» منظور آن حضرت اين است كه قرآن راهى را نشان مى دهد كه هر كس آنرا در پيش گيرد هرگز گمراه نمى گردد و در ضلالت و هلاكت قرار نمى گيرد، زيرا خداوند قرآن را براى راهنمايى و هدايت مردم و تأمين سعادت آنان فرستاده است تا پيروان خود را از ضلالت و هلاكت حفظ نموده و از گمراهى و بى راهه رفتن نجاتشان بخشد.

3 «بيان واضح و روشنگريست كه اصول و براهين آن خلل ناپذير است» «5» در معناى اين جمله دو احتمال به نظر مى رسد:

______________________________

(1). انّ القرآن حىّ لم يمت، و انه يجري كما يجري الليل و النهار، و كما تجري الشمس و القمر، و يجري على آخرنا كما يجري على أولنا».

(2). و لو انّ الآية

نزلت فى قوم ثم مات أولئك ماتت الآية لما بقي من القرآن شي ء، و لكن القرآن يجري أوله على آخره مادامت السماوات و الأرض، و لكل قوم آية يتلوها هم منها من خير أو شر».

(3). اين احاديث در كتاب مرآت الانوار صفحات 3 و 4 آمده است.

(4). و منهاجا لا يضلّ نهجه.

(5). و تبيانا لا تهدم اركانه.

يكى اينكه اساس و پايه هاى معارف و تعاليم قرآن و زيربناى تمام حقايق آن بر پايه فطرت بشر و قانون طبيعت چنان محكم و استوار است كه به هيچ وجه تزلزل و انهدام نخواهد پذيرفت.

دوم اينكه الفاظ و كلمات قرآن كه نشان دهنده حقيقت قرآن است تغيير ناپذير بوده، هيچ خلل، زيادت و نقصانى بر آن راه ندارد. بنابراين مصون و محفوظ بودن قرآن از تحريف مى تواند صحيح و صادق است.

4 «قرآن پايگاه و بوستان عدالت و دادگسترى است» «1» منظور از اين جمله اين است كه عدالت و دادگسترى به تمام معنا و با تمام جهات و جوانبش: عدالت در عقيده و افكار، عدالت در عمل و اخلاق و تمامى عدالتها در قرآن جمع گرديده و از آنجا بجوامع بشرى سرازير مى شود. پس قرآن مركز و محور عدالت و محل تجمع و پرورش نهال و درختان عدل و داد است.

5 «قرآن واديهاى پهناور حق است» «2» منظور آن حضرت از اين جمله اينست كه قرآن محل پرورش و نشو و نماى حق و حقيقت است. در اين جمله قرآن به واديهاى وسيع، همواره امن، بى خطر، و حق نيز به نباتات، گلها و سبزيهائى كه در آن وادى مى رويد تشبيه گرديده است.

در اين جمله به اين نكته نيز اشاره شده است كه هر كس به غير قرآن تمسك جويد و از راه ديگر، حق را پى جويى كند هرگز به آن نخواهد رسيد زيرا تنها قرآن است كه بوستان و گلزار حق است، و حق را بجز در قرآن در جاى ديگر نتوان يافت.

6 «قرآن دريايى است كه آبكشان نتوانند آب آنرا تمام كنند» «3» معناى اين جمله و جملات بعدش اينست كه: كسانى كه خود را آماده فهم دقايق و معانى

______________________________

(1). و رياض العدل و غدرانه.

(2). و اودية الحق و غيطانه.

(3). و بحر لا ينزفه المنتزفون.

قرآن كرده اند نمى توانند به عمق آن برسند و به مفاهيم قرآن احاطه پيدا كنند، زيرا رموز و اسرار قرآن پايان ناپذير و تمام نشدنى است.

از اين جمله معناى ديگرى نيز استفاده مى گردد كه: دقايق و اسرار قرآن با بدست آوردن آنها كم نمى شود و نقصانى در آن حاصل نمى گردد همانطور كه چشمه هاى پر آب و ريشه دار با استفاده از آن، آبش به نقصان نمى گرشايد.

7 «كوههاى بلنديست كه قصد كنندگانش نتوانند از آن بگذرند» «1» منظور على (ع) اينست كه محققين و كاوشگران كه در فكر رسيدن به حقايق و مفاهيم قرآن اند نمى توانند به قله هاى آن برسند و از آنجا نيز بگذرند، و شاهباز بلند پرواز فكر بشر هر چه پر زند و اوج بگيرد قبل از رسيدن به قله هاى بلند لطائف و دقايق قرآن احساس خستگى نموده و در برابر آن پر مى ريزد.از اين جمله چنين استفاده مى گردد كه قرآن داراى بطون و معانى مختلفى است كه فكر انسان از درك كامل آنها عاجز است.

به احتمال ديگر معناى جمله چنين است كه: قصد كنندگان مفاهيم و دقايق قرآن چون به قله مرتفع آن رسيدند در آنجا مكث و توقف مى كنند و قدم از قدم بر نمى دارند و لب از لب بر نمى گشايند، زيرا با رسيدن به آن مرحله در واقع به مقصد و آرمان نهايى خويش رسيده و به هدف عالى و نهايى خود نائل آمده اند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شناخت قرآن
برچسب‌ها: قرآن شناسی