کد قالب کانون شگفتیهای نهج البلاغه

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 320
بازدید دیروز : 1158
بازدید هفته : 1546
بازدید ماه : 15829
بازدید کل : 42584
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1402

نهج البلاغه

و اين چه تشبيه نيكوئى است كه على امامان را به كوهساران همانند كرده زيرا كوهساران رحمت خداوندى را از آسمان ميگيرند و در سينه خويش نگه ميدارند و از آن چشمه‏سارها و جويبارهاى صافى جارى ميكنند تا كشتزار جان مردمان سيراب شود و جهان به شادابى و خرمى گرايد و كوهساران گنجينه ثروتهاى عظيم كافى هستند كه بمردم مايه و سرمايه ميدهند و كوهستانها در برابر تند بادها سينه سپر مى‏كنند و صولت طوفانها را در هم مى‏شكنند تا مردم در دامانشان در امان مانند .

هرگاه كه حوادث روزگار و جنايت و تجاوز ستمگران بخواهد پشت دين را در هم بشكند امامان با فداكارى خويش بنگهبانى دين برمى‏خيزند و دين را بر پاى ميدارند و از تزلزل اركان آن جلو مى‏گيرند چنانكه ديديم امامان در دورانهاى سياه بنى‏اميه و بنى عباس چگونه از دين حمايت كردند و ببهاى جان خويش بنيان اسلام را استحكام بخشيدند .

على بگفتار خويش درباره امامان چنين ادامه ميدهد و ميفرمايد :

« هيچكس را در اين امت بخاندان محمد ( ص ) نمى‏توان قياس گرفت و مردمى كه از نعمت رهبرى آنان برخوردارند هرگز نمى‏توانند با آنان برابر باشند آنان پايه‏هاى دين و استوانه يقينند ، دورافتادگان از راه حق بسوى آنان بازميگردند و وا ماندگان خود را به آنها ميرسانند ، برتريها و امتيازات ولايت و سرپرستى امت ، مخصوص آنهاست كه بسفارش پيامبر و وراثت عترت رسول به اين پايگاه والا رسيده‏اند » بحق در ميان امت مسلم بلكه در طول تاريخ انسانها كدامين انسانهايند كه با امامان ما قابل سنجش باشند ، از متفكران و مصلحان گرفته تا خدمتگزاران و فداكاران بشرى با رعايت انصاف هيچكس نيست كه در ابعاد گونه‏گون انسانى بكمال و رشد و امتياز و ايمان و معنويت و فضائل علمى و عملى و اخلاقى آنان برسد و اين سخنى است كه حتى دشمنان بر آن گواهند .

آنها پايه‏هاى دين و بنيان يقينند ، زيرا دين بر بنياد علم و عمل و ايمان و آگاهى و پاكى و اخلاق و شرف و كرامت و مردم دوستى و حقجوئى و عدل و شهادت و بخشندگى و استوارگامى و ديگر برتريهاى عالى انسان استوار است و همه اين امتيازات با درخشانترين چهره‏اى در وجود امامان متجلى است و اگر امامان نمى‏بودند مكتب قرآن بدون داشتن نمونه‏هاى راستين عملى نمى‏توانست سعادت انسانها را تضمين كند و از همين روى پيامبر در آخرين روزهاى زندگى خويش فرمود ( من در بين شما دو يادگار گرانبها و سنگين باقى ميگذارم كتاب خدا و خاندانم و تا شما به اين دو يادگار اصيل چنگ زنيد هرگز گمراه نميشويد و اين دو هميشه باهمند تا در كوثر بر من درآيند ) .

 

كتاب ، برنامه هدايت انسانها و امام نمودار عملى و علمى مكتب است و اين همان حقيقتى است كه تشيع راستين را ظهور مى‏بخشد و اسلام ، تنها در همين مكتب كامل تجلى مى‏كند و شاخه ديگرى براى آن نميتوان شناخت .

هركس پيش بتازد و يا عقب بماند ، ناچار بايد به امامان باز گردد و بدنبال آنها براه افتد كه امتيازات رهبرى را خداوند به آنها بخشيد و آنانرا بحصول چنين پايگاه والائى بمردم شناسانده است .

و بديگر جاى امام درباره امامان چنين ميفرمايد :

« چرا سرگشته و حيرت‏زده مانده‏ايد ؟ با آنكه خاندان پيامبر در ميان شمايند ، آنها زمامداران راستين انسانهايند و پرچمهاى سرفراز دين و زبانهاى گوياى راستى ، پس آنها را در بهترين پايگاههاى قرآن فرود آوريد و براى بهره بردن از رهبرى آنها چنان بسويشان بشتابيد كه شترهاى تشنه بسوى آبشخورها روان مى‏شوند . » (19)امت بى‏امام سرگردان ميماند و راه بجائى نمى‏برد و سرانجام دچار غولان و اهريمنان ميشود ، چنانكه امام صادق فرمود : امت بى‏امام همچون رمه بى‏چوپان است كه هر لحظه بسوئى ميدود و سرانجام دچار گرگ ميشود ، امامان امت را بسوى حق و كمال رهبرى مى‏كنند و زمامداران شايسته و راستين انسانهايند ، وجودشان ستيغ بلند كوه و يا پرچم سرفرازى را ماند كه از هر سوى نمودارند و از پشت مرزهاى مكان و از پشت پرده‏هاى زمان آنها را ميتوان ديد چهره‏شان بخورشيد ماند كه از همه‏جا آنرا ميتوان ديد و نور را يكسان بهمه سوى مى‏پراكند .

زبانشان راست است و چون زمامداران منحرف و جاه‏طلب دنيائى دروغ نمى‏گويند و فريب نمى‏دهند و مردم را به پرتگاهها نمى‏اندازند و ناس را قربانى آزمندى خويش نمى‏سازند .

انسانهائى كه تشنه علم و هدايت و صلح و آزادى و برومندى و كمال و آسايش و آرامش و يگانگى و عدل و حق و صدق و رفق و بالندگى و شكوفائى و زندگانى هميشگى‏اند بايد بسوى آنها بشتابند و از سرچشمه هدايتشان سيراب گردند .

و بديگر جاى ، على امامان را بستارگان آسمان همانند ميكند كه راهنماى كاروانيان شبند و بر متن آسمان هدايت ميدرخشند و نور مى‏پاشند و سپهر زيباى دنيا را زينت ميدهند و در اين باره چنين ميفرمايد :

« آگاه باشيد كه خاندان محمد ( ص ) همچون ستارگان آسمانند و هر يك از آنها كه غروب كند ستاره‏اى ديگر برميآيد ، خداوند نعمت خويش را در گزينش اين رهبران راستين بر شما تمام گردانيد و به آرمانهايتان تحقق بخشيد » (20)و در خطبه‏اى ديگر امامان را كه از خاندان پيامبرند چنين مى‏ستايد و ميگويد :

« آنان دانش را زنده ميسازند و نادانى را نابود ميكنند بردباريشان از دانائى‏شان و نمودارشان از نهادشان و خاموشى آنها از خرد و حكمتشان آگهى ميدهد ، با حق بمبارزه برنميخيزند و درباره آن به اختلاف نمى‏افتند آنها بنيان دين و پناهگاه ايمانند بنيروى آنها ، حقيقت بجايگاهش استقرار مى‏يابد و باطل از پايگاهش سرنگون مى‏شود و زبانش بريده ميگردد . دين را بژرف‏انديشى دريافتند و بفرمانش رفتار كردند نه از روى انديشه‏اى كوتاه و گفتار و روايت ، زيرا راويان دين بسيارند و رعايتگران آن اندكند » (21)سخن در اين است كه پيشوا بايد دانا و آگاه باشد و بگسترش دانائى بپردازد و هميشه و همه جاى با نادانى كه جرثومه همه تباهى‏هاست بمبارزه برخيزد و دانش را بمردم بياموزد و مردم را آگاه كند و از بيخبرى براند ، زيرا نادانان و بيخبران از مسير تكامل بيرون مى‏افتند و نيكبختى خود را از دست ميدهند و بدام غولان و اهريمنان و تجاوزكاران مى‏افتند .

امتياز امامان اسلامى دانش آنهاست كه اين دانش را از مكتب وحى و آموزشهاى آسمانى دريافته‏اند و بينشى خدائى و دانشى ماورائى دارند و از سوئى دانائى را با بردبارى درآميخته‏اند كه از خصائص عالم يكى شكيبائى است كه بايد دين و دانش را با نرمى و مهربانى بمردم بياموزد و بر مردم نياشوبد و خشم نورزد و بخيل و خودخواه و بدخوى نباشد و شرارت نادان را تحمل كند .

امتياز ديگر امامان تطابق گفتارشان با نيت و نمودارشان با نهادشان است و اين مفهوم حقيقى صدق است كه انديشه و گفتار و رفتار با يكديگر همطراز و همگونه باشند و آنها كه درونشان با برونشان دو گونه است منافقند و چند چهره و دروغگو و چنين كسانى نه تنها نمى‏توانند پيشواى مردم باشند بلكه در فرديت خويش نيز گمراه و كوتاه و تباه و خطرناكند .

 

خاموشى امامان يك عمل منفى نيست كه زبان در كام گذارند و از بيان مصالح و هدايت مردم دم فرو بندند و بمصالح و منافع خويش بينديشند بلكه امامان بهنگام گفتار ، بروشنگرى و بيان حق مى‏پردازند و بى‏پروا آنچه حق است و سزاوار است ميگويند و بهنگام خاموشى مى‏انديشند و حكمت مى‏آفرينند و روانشان در پرواز است و نهادشان در جستجو و تكاپو .

يك لحظه با حق در نمى‏آويزند كه خود حقند و حق را با حق ستيزى نيست و حق را بگونه‏اى روشن مى‏شناسند و چنان بحق آگاهند كه به اختلاف و اشتباه نمى‏افتند و اين باطل‏گرايانند كه با حق در نبردند و چون حق را از باطل باز نمى‏شناسند هميشه دستخوش ترديد و اختلافند .

و امامان كه پايه‏هاى استوار ايمان و پناهگاه دين باورانند ، چون خود حقند ، حق را در جايگاهش حتى ببهاى جان خود استقرار مى‏بخشند و باطلى را هر چند بزور براى خود پايگاهى دست و پا كرده باشد ، بزير ميكشند و زبانش را از ياوه‏گوئى باز ميدارند و مى‏برند .

آنها ، دين را بقدرت انديشه و دريافت و عرفان شناخته‏اند و فرمانش را پذيرفته‏اند نه آنكه بدون دريافتى حكيمانه و تنها بشنيدن گفتار و رواياتى به آن گرائيده باشند ، آنها علم و ايمان و عمل را بهم درآميخته‏اند و در كردار پيشگام بوده‏اند ، نه آنكه چيزى رياكارانه بگويند و خود از انجام آن بركنار باشند .

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: نهج البلاغه
برچسب‌ها: نهج البلاغه