تشویق معلّم قرآن
امام علیه السلام به خاطر علاقه شدیدی كه به قرآن داشت، به معلمان قرآن بسیار ابراز علاقه می كرد و در موردی، یك معلم قرآن را آن قدر تشویق كرد كه مورد اعتراض دیگران قرار گرفت. ابن شهرآشوب روایت می كند كه عبدالرحمن سلمی به یكی از فرزندان امام حسین علیه السلام سوره حمد را آموزش داد. وقتی فرزند امام آن را در نزد پدر خواند، امام حسین علیه السلام به آن آموزگار هزار دینار و لباس عطا كرد و دهان او را پر از جواهرات كرد . به حضرت اعتراض كردند كه آموزش یك سوره این همه عطا و تشویق لازم نداشت! امام در پاسخ فرمود: این عطا و بخشش چگونه می تواند با تعلیمی كه او می دهد، برابری كند!؟
قرآن در سیره امام حسین علیه السلام
زندگی امام حسین علیه السلام بزرگ ترین و بهترین نشانه تجلّی آیات قرآن كریم است؛ چرا كه قرآن همراه آنها و آنان همراه با قرآن بودند و هرگز جدایی بین قرآن و عترت، قابل تصوّر نیست. این حقیقت زمانی كه به نشانه های آن توجه كنیم، جایگاه خود را می یابد:
الف ـ امام حسین علیه السلام در كنار سفره بینوایان
عیاشی در تفسیر خود از مسعده روایت كرده كه روزی امام حسین علیه السلام از كنار فقرا و تهیدستان می گذشت. آنان كه سفره خود را پهن كرده و تكه های نان خشك را در آن قرار داده بودند، از امام خواستند تا با آنان هم غذا شود. حضرت به درخواست آنها پاسخ مثبت داده و در كنار آنها نشست و با آنان هم غذا شد و این آیه را تلاوت فرمود: «انّ اللّه لایحبّ المستكبرین»؛خداوند مستكبران را دوست نمی دارد. سپس فرمود: من دعوت شما را پذیرفتم؛ حال، شما نیز به دعوت من پاسخ گویید. عرض كردند: آری، ای فرزند رسول خدا! چنین می كنیم. پس همراه امام حسین علیه السلام به سوی منزلش روانه شدند. حضرت به كنیز خود فرمود: هرچه در منزل كنار گذاشته ای، برای ما بیاور.
ب ـ آزادی در برابر یك شاخه گل
علامه مجلسی از اربلی، از انس نقل می كند: نزد امام حسین علیه السلام بودم كه یكی از كنیزان آن حضرت در حالی كه شاخه گلی در دستش بود، وارد شد و آن را به امام تقدیم كرد. امام فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. عرض كردم: او را در برابر یك شاخه گل بی ارزش و كم بها آزاد می كنی؟! حضرت فرمود: خداوند ما را چنین تربیت كرده است كه می فرماید: «و اذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها او ردّوها» و آزادگی او بهتر است از آنچه كه او آورده بود.
ج ـ گذشت به خاطر شنیدن آیه عفو
همچنین نقل شده است كه روزی یكی از بردگان حضرت، جنایتی كه موجب تنبیه بود، انجام داد. حضرت دستور داد تا او را تأدیب كنند. او گفت: ای آقای من! «والكاظمین الغیظ»؛ امام فرمود: رهایش كنید. بار دیگر گفت: ای مولای من! «والعافین عن الناس»؛ حضرت فرمود: از تو گذشتم. برای بار سوم گفت: ای مولای من! «واللّه یحبّ المحسنین»؛ حضرت فرمود: تو در راه خدا آزاد هستی. و از این پس، حقوق تو دو برابر آنچه كه پیش از این به تو می دادم، خواهد بود.
د ـ اخلاق كریمانه در پرتو قرآن
عصام بن المصطلق گوید: وارد مدینه شدم؛ وقتی حسین بن علی علیه السلام را دیدم، هیبت و عظمت او حسد و كینه درونی ام را نسبت به پدرش علی علیه السلام شعله ور ساخت. بدین جهت، او را مورد خطاب قرار داده، گفتم: تو پسر ابوتراب هستی؟ گفت: آری. پس شروع كردم به دشنام دادن او و پدرش. امام حسین علیه السلام نگاهی مهرجویانه به من افكند و فرمود: اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم «خذالعفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلین و اِمّا ینزغنك من الشیطان نزغ فاستعذ باللّه انه سمیع علیم. انّ الذین اتقوا اذا مسّهم طائف من الشیطان تذكّروا فاذا هم مُبصرون و اخوانهم یمدّونهم فی الغی ثم لا یقصرون» با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذیر و به نیكی ها دعوت نما و از جاهلان روی بگردان (و با آنان ستیزه مكن) و هرگاه وسوسه ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر، كه او شنونده و داناست. پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار وسوسه های شیطانی شوند، به یاد (خدا و پاداش و كیفر او) می افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می بینند و) در این هنگام بینا می گردند. و (ناپرهیزگاران را) برادرانشان (از شیاطین) پیوسته در گمراهی پیش می برند و باز نمی ایستند. سپس به من فرمود: صدایت را كوتاه كن و آرامتر سخن گوی؛ خداوند من و تو را ببخشاید. اگر از ما چیزی طلب می كردی، به تو كمك می كردیم و اگر عطا و بخششی می خواستی، به تو می دادیم و اگر راهنمایی می خواستی راهنمایی ات می نمودیم. عصام گوید: از تندروی هایی كه كرده بودم، سخت پشیمان شدم. امام فرمود: «لا تثریب علیكم الیوم یغفر اللّه لكم و هو أرحم الراحمین»؛ «امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست؛ خداوند شما را می بخشد و او مهربان ترین مهربانان است». سپس فرمود: تو از شامیان هستی؟ عرض كردم: آری. فرمود: «شنشنة أعرفها من أخزم»خدا ما و تو را زنده بدارد. نیازهایت را از ما بخواه كه مرا در بهترین گمانت خواهی یافت. عصام گوید: آنچنان شرمنده شدم كه زمین با آن همه وسعتی كه داشت، بر من تنگ آمده، آرزو داشتم تا مرا به كام خود فرو برد. از آن پس، هیچ كس در نزد من محبوب تر از او و پدرش نبود.
استدلال بر مقام والای اهل بیت علیهم السلام
همچنین به آیات دیگری بر می خوریم كه حضرت امام حسین علیه السلام شأن نزول آنها را اهل بیت می داند و یا آنها را به اهل بیت تفسیر كرده است:
الف ـ مراد از «ناس» ما اهل بیت هستیم
سعید بن مسیب نقل می كند: از امام سجاد علیه السلام شنیدم كه می فرمود: مردی خدمت امیرمؤمنان علیه السلام رسید و عرض كرد: اگر عالِم هستی، مرا از (تفسیر) «ناس» و «اشباه الناس» و «نسناس» آگاه كن. حضرت امیر علیه السلام خطاب به امام حسین علیه السلام فرمود: ای حسین! جواب این مرد را بده. امام حسین علیه السلام فرمود: اما این كه پرسیدی «ناس» چه كسانی اند؛ ما همان ناس هستیم (كه خدای سبحان مردم را به پیروی از ما فرمان داده است). از این رو، خدای پاك در كتاب آسمانی خویش می فرماید: «ثم افیضوا من حیث افاض الناس»؛ «از همان جایی كه مردم كوچ می كنند (عرفات)، شما هم كوچ كنید». این رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) بود كه مردم را كوچانید. و اما سؤال تو كه «اشباه الناس» چه كسانی هستند؛ آنان شیعیان و دوستان ما هستند و آنان از ما می باشند. از این رو، حضرت ابراهیم علیه السلام فرمود: «فمن تبعنی فانّه منّی»؛ «هركه از من پیروی كند، حقّا كه او از من است». اما سؤال تو كه «نسناس» چه كسانی هستند؛ آنان همین توده مردم اند. و حضرت با دست [مبارك[ خود به انبوه مردم اشاره كرد و این آیه را خواند: «ان هم الاّ كالأنعام بل هم أضلّ سبیلاً»؛ «اینان جز همانند چهارپایان نیستند؛ بلكه (نادان تر و) گمراه تر از آنهایند».
ب ـ این آیه در باره ما نازل شده است
ابن شهرآشوب در كتاب خود آورده است كه حضرت موسی بن جعفر و امام حسین علیهماالسلام در تفسیر آیه شریفه «الذین ان مكنّاهم فی الأرض أقاموا الصلوة... ؛ «آنان كه چون در زمین به قدرت رسیدند، نماز را بر پای می دارند»، فرمودند: این آیه در باره ما اهل بیت آمده است.
تطبیق برخی آیات بر امیرمؤمنان علیه السلام
امام حسین علیه السلام علاوه بر تطبیق بعضی آیات شریفه بر اهل بیت عصمت علیهم السلام برخی دیگر از آیات را خصوصاً بر امیرمؤمنان علی علیه السلام تطبیق می كرد و می فرمود: این آیه در شأن مولا علی علیه السلام نازل شده است. در این جا چند مورد از آنها را ذكر میكنیم:
الف) امام علیه السلام در تفسیر آیه شریفه «تراهم ركّعاً سجّداً»؛ «آنان را در حال ركوع و سجود بسیار می بینی»، فرمود: این آیه شریفه در شأن علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است.
ب) همچنین امام باقر علیه السلام ، از امام سجاد علیه السلام ، از جدّش نقل می كند كه وقتی آیه شریفه «و كلّ شیء أحصیناه فی امام مبین»؛ «و همه چیز را در كتابی روشنگر برشمارده ایم، بر پیامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم نازل شد، ابوبكر و عمر از جای برخاستند و گفتند: ای رسول خدا! آیا امام مبین، تورات است؟ فرمود: نه. عرض كردند: انجیل است؟ فرمود: نه. سؤال كردند: قرآن است؟ فرمود: نه. در این هنگام امیرمؤمنان علیه السلام وارد شد. پیامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم به علی علیه السلام اشاره نموده و فرمود: امام مبین، این است. حقّا كه او همان امامی است كه خدای تبارك و تعالی علم هرچیزی را در آن به شمار آورده است.
ج) امام می فرماید كه از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در باره آیه «طوبی لهم و حسن مآب» سؤال شد. پیامبر فرمود: این آیه در باره امیرمؤمنان علی علیه السلام نازل شده است و «طوبی» درختی است در خانه علی كه در فردوس می باشد و هیچ میوه ای از میوه های بهشتی نیست، مگر آنكه در آن خانه موجود است.
د) حارث بن اعور به امام حسین علیه السلام گفت: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا! مرا از فرمایش خدا در كتاب خویش خبرده كه می فرماید: «و الشمس وضحها» منظور چیست؟ فرمود: «ویحك یا حارث ذاك محمد رسول اللّه؛ ای حارث! این محمد رسول خداست عرض كرد: فدایت شوم منظور از «والقمر اذا تلاها»چیست؟ فرمود: منظور امیرمؤمنان است كه پشت سر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم بود. عرض كردم: منظور از «والنّهار اذا جلاّها» چیست؟ فرمود: آن قائم آل محمد است كه زمین را پر از عدل و داد می كند.
پاسخ با استناد به آیات
در مواقع گوناگونی امام حسین علیه السلام با استناد به آیات قرآن كریم به اتهامات واهی دشمنان پاسخ گفته و آنها را سركوب می كرد و در نتیجه، دشمن جز تسلیم در برابر امام چاره دیگری نداشت. از موسی بن عقبه نقل شده كه به معاویه گفته شد: اكنون چشم مردم به سوی حسین رفته است؛ چه خوب است كه او را دستور دهی منبر برود و سخن بگوید تا بدین وسیله، از شأن و منزلتش در بین مردم كاسته و خجل گردد. چرا كه در او لكنت و كندی زبان هست. معاویه گفت: ما همین خیال را نسبت به برادرش امام حسن داشتیم؛ اما برخلاف انتظار، او در چشم مردم بسیار بزرگ شد و ما را مفتضح ساخت. اما آنان دست بردار نبوده و پیوسته از او می خواستند تا چنین دستوری بدهد. معاویه به ناچار به امام گفت: ای اباعبداللّه! چه خوب است بر منبر رفته و خطبه ای بخوانی. امام بر منبر رفت؛ همین كه خواست شروع كند، شنید كه فردی می گوید: چه كسی سخن می گوید؟ امام حسین علیه السلام در پاسخ فرمود: ما حزب اللّه كه غالب هستیم و عترت پیامبر كه به او نزدیكیم و اهل بیت طیب او و یكی از دو ثقلی كه رسول خدا ما را ثقل دوم كتاب خدا قرار داده، می باشیم كه در اوست تفصیل هرچیز: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه»؛ «هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی آید». ماییم كه تفسیر قرآن به ما واگذار شده است. پس از ما پیروی كنید كه پیروی از ما بر شما واجب است؛ چرا كه پیروی ما به پیروی از خدا گره خورده است. خدای متعال در قرآن می فرماید: «أطیعواللّه و أطیعوالرسول و اولی الامر منكم فان تنازعتم فی شیء فردوه الی اللّه و الرسول»؛ «اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبرخدا و اولواالامر (اوصیای پیامبر) را و هرگاه در چیزی نزاع داشتید، آن را به خدا و پیامبر خدا باز گردانید (و از آنها داوری بطلبید)». همچنین فرمود: «ولو ردّوه الی الرسول و الی اولی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم و لولا فضل اللّه علیكم و رحمته لاتبعتم الشیطان الاّ قلیلاً»«اگر آن را به پیامبر و پیشوایان ـ كه قدرت تشخیص كافی دارند ـ بازگردانند، از ریشه های مسائل آگاه خواهند شد و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه كمی، همگی از شیطان پیروی می كردید» و به شما هشدار می دهم كه به پیام های شیطان گوش نكنید كه او دشمن شماست؛ پس همانند اولیای شیطان می شوید كه به آنها گفت: «لا غالب لكم الیوم من الناس و انّی جارلكم فلما ترائت الفئتان نكص علی عقبیه و قال انّی بریء منكم»؛ «امروز هیچ كس از مردم بر شما پیروز نمی گردد و من همسایه شما هستم؛ اما هنگامی كه دو گروه در برابر یكدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: من از شما بیزارم». این جاست كه فرود آمدن شمشیرها و وارد آمدن نیزه ها و در هم شكستن گرزها و نشانه رفتن تیرها را به سوی هدف و غرض خواهید دید؛ در وقتی كه دیگر از كسی كه پیشاپیش ایمان نیاورد و یا در ایمان خود خیری كسب نكرده است، عذری پذیرفته نخواهد شد. این جا بود كه معاویه فریاد بر آورد و گفت: ای اباعبداللّه! بس است كه پیام خود را رساندی.۴ عمروبن عاص برای این كه این رسوایی را بپوشاند، چند سؤال كرد؛ از جمله این كه پرسید: به چه علّت محاسن شما از محاسن ما بیشتر است؟ امام فرمود: «والبلد الطیب یخرج نباته باذن ربّه و الذی خبث لایخرج الاّ نكداً»؛ «سرزمین پاكیزه گیاهش به فرمان پروردگار می روید، اما سرزمین های بد طینت و (شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی روید». معاویه به عمروبن عاص گفت: به حقّی كه من برتو دارم، سخن را كوتاه كن كه این، فرزند علی ابن ابی طالب است. اگر بار دیگر عقرب به سراغ ما بیاید، ما نیز به سراغش رفته و كفش ها برای كشتن او آماده است. عقرب به علم و یقین می داند كه نه دنیا دارد و نه آخرت.
نظرات شما عزیزان: