کد قالب کانون زیبائیهای کربلا

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 318
بازدید دیروز : 1158
بازدید هفته : 1544
بازدید ماه : 15827
بازدید کل : 42582
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 18 تير 1403

https://static.ahlolbait.com/files/ahlolbait/old/u65/download/khazaei_0.jpg

زیباییهای کربلا

***
در اسلام آغاز به جنگ حرام است و نباید دشمن را به جنگ فراخواند. امام حسین ـ ع ـ نیز در قیام خود آغاز به جنگ نکرد و این اصل را پاس داشت. هنگامی که سپاه حر آن حضرت را در کربلا محاصره کردند. زُهَیر بن قَین به امام پیشنهاد کرد همین الآن با آنان بجنگیم. زیرا جنگ با ایشان آسانتر است از جنگ با آنها که در راهند. امّا آن حضرت فرمود: ما کُنتُ لَاَبْداَهُم بِالْقِتالِ.[۳۱] یعنی من با آنها ابتدا به جنگ نمی‌کنم.
در روز عاشورا شمر به خیمه‌گاه امام حسین نزدیک شد و سخنی زشت به آن حضرت گفت. مسلم بن عوسجه از امام خواست تا شمر را که در تیررس او قرار گرفته بود، از پا درآورد. او گفت تیر من به خطا نمی‌رود و این فاسق یکی از بزرگترین ستمگران است که اکنون کشتن او برای من ممکن شده. ولی آن حضرت فرمود: لاتَرمِهْ فَانِّی اَکرَهُ اَنْ اَبدَاَهُمْ.[۳۲] یعنی تیر مینداز که نمی‌خواهم من آغاز کرده باشم.
این روش اخلاقی را مقایسه کنید با روش سپاه مقابل که عمر بن سعد در عاشورا تیر در کمان گذاشت و بینداخت و گفت: «اِشْهَدوا اَنِّی اَوّلُ مَنْ رَمی.»[۳۳] یعنی شاهد باشید که من نخستین کسی هستم که تیر انداخت.
                                                     ***
مسلم بن عقیل، نماینده امام حسین در کوفه، نیز پایبند اخلاق بود و با خودداری‌اش از ترور عبیدالله بن زیاد، اخلاق دشمنی را پاس داشت. تفصیل مطلب این است که مسلم در خانه هانی بن عروه پنهان شده بود و شریک بن اعور نیز، که مردی بزرگ و سرشناس و بیمار بود، در آنجا به سر می‌برد. ابن زیاد تصمیم گرفت به عیادت شریک برود و شریک نیز فرصت را غنیمت شمرد و به مسلم گفت این فاسق امشب به عیادت من می‌آید. همین که نشست، تو از نهانخانه بیرون بیا و او را بکش. آنگاه می‌توانی بدون هیچ مانعی به قصر کوفه بروی. من هم اگر بهبود یافتم، به بصره می‌روم و عهده‌دار امور آنجا می‌شوم و خاطرت را از آن شهر آسوده می‌سازم.
نقشه کشتن ابن زیاد بدین صورت طرّاحی شده بود، ولی مسلم از کشتن او خودداری ورزید. پس از رفتن ابن زیاد، شریک از مسلم پرسید چرا او را نکشتی؟ مسلم گفت بدین دلیل که از پیامبر خدا ـ ص ـ روایت کرده‌اند: اِنَّ الایمانَ قَیَّدَ الْفَتک وَ لایَفْتِـﻚ مُؤمِنٌ.[۳۴] یعنی اسلام، کشتن غافلگیرانه [ترور] را به بند کشیده است [منع کرده است]، و مسلمان کسی را غافلگیرانه نمی‌کشد. هانی گفت اگر او را می‌کشتی، فردی فاسق و فاجر و کافر و مکّار را کشته بودی.[۳۵]
راست اینکه اگر مسلم در آن هنگام ابن زیاد را می‌کشت، کوفه را فتح می‌کرد و مسیر تاریخ عوض می‌شد. امام حسین وارد شهری می‌شد که حاکمش کشته شده و مسلم به جای او نشسته بود. هر چه بعد از آن رخ می‌داد، دردناکتر از آن نبود که در عاشورا رخ داد. ولی نماینده امام حسین، که براستی مسلم بود، نخواست برای رسیدن به هدف، به وسیله نامشروع دست ببرد.
 

همانند این مطلب:

جُرم یزید

ارجاعات:

[۱]. الملهوف، ص ۱۹۳.

[۲]. این عبارت را در منابع کهن، بجز الفتوح(ج ۵، ص ۲۲۷) و الملهوف(ص ۲۰۱)، نیافتم. با وجود این، خدشه‌ای به بحث ما وارد نمی‌شود.

[۳]. الامالی صدوق، ص ۲۲۹.

[۴]. این نکته را که عاشورا دو صفحه سیاه و سفید دارد، و باید صفحه سفید آن را هم دید، نخست مطهّری گفت. ر.ک: مجموعه آثار، ج ۱۷، ص ۲۸ ـ ۳۱، ۴۶۴ ـ ۴۶۵، ۴۸۱ ـ ۴۸۲، ۶۲۵ ـ ۶۲۷ .

[۵]. ر.ک: تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۱۷.

[۶]. الملهوف، ص ۱۵۴.

[۷]. ر.ک: تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۳۹.

[۸]. ر.ک: الملهوف، ص ۱۷۰.

[۹]. همان، ص ۱۶۹.

[۱۰]. گر دوست واقف است که بر من چه می‌رود / باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست(سعدی).

[۱۱]. الملهوف، ص ۱۵۵. بُرَیر پیرمردی بود قائم اللّیل و صائم النّهار، و از اصحاب امیرالمؤمنین. در باره‌اش گفته‌اند: «ناسِکاً، قارِئاً لِلْقرآنِ، مِنْ شُیوخِ الْقُرّاء.» ابصار العین، ص ۱۲۱.

[۱۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۵۰.

[۱۳]. الارشاد، ج ۲، ص ۷۵.

[۱۴]. البتّه مرقّع بن ثُمامه، که از اصحاب امام حسین بود، امان یکی از بستگانش را، که در سپاه عمر بن سعد بود، پذیرفت و به دشمن پناهنده شد، امّا به سپاه دشمن نپیوست. وی را به کوفه بردند و ابن زیاد او را به منطقه‌ای در بحرین تبعید کرد. ر.ک: تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۵۴.

[۱۵]. ر.ک: شهید جاوید، ص ۲۷۰ ـ ۲۷۶؛ نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهّری، ص ۲۵۹ ـ ۲۶۰.

[۱۶]. تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۱۸.

[۱۷]. همان، ج ۵، ص ۴۱۹.

[۱۸]. الملهوف، ص ۱۵۴.

[۱۹]. تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۱۹.

[۲۰]. همان، ج ۵، ص ۴۱۹ ـ ۴۲۰.

[۲۱]. از آنجا که شمر و امّ البنین از یک قبیله بودند، خوی قبیله‌گرایی او را بر آن داشت که امّ البنین را خواهر خود محسوب دارد و فرزندانش را پسران خواهر.

[۲۲]. همان، ج ۵، ص ۴۱۶.

[۲۳]. المتّفق و المفترق، ج ۳، ص ۱۸۹۵.

[۲۴]. همان، ج ۳، ص ۱۸۹۵.

[۲۵]. ترجمه الامام الحسین علیه السّلام و مقتله من القسم غیر المطبوع من کتاب الطّبقات الکبیر لابن سعد، ص ۷۱.

[۲۶]. ر.ک: الملهوف، ص ۱۶۶.

[۲۷]. «فَاسْتَأذَنَ اَباهُ فِی الْقِتالِ فَاَذِنَ لَهُ.» همان، ص ۱۶۶.

[۲۸]. بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۳۴.

[۲۹]. تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۳۵.

[۳۰]. شرح نهج البلاغه، ج ۳، ص ۲۶۳.

[۳۱]. تاریخ الطّبری، ج ۵، ص ۴۰۹.

[۳۲]. همان، ج ۵، ص ۴۲۴.

[۳۳]. همان، ج ۵، ص ۴۲۹.

[۳۴]. همان، ج ۵، ص ۳۶۳.

[۳۵]. همان، ج ۵، ص ۳۶۳. این واقعه را به گونه‌های دیگر هم روایت کرده‌اند. برای تحقیق بیشتر رجوع شود به: تاریخ امام حسین علیه السّلام، ج ۱، ص ۵۶۰ ـ ۵۷۹؛ مدرسه حسینی، ص ۳۰۶ ـ ۳۰۷. برخی هم این واقعه را مجعول می‌دانند. ر.ک: دانشنامه امام حسین علیه السّلام، ج ۴، ص ۱۵۰ ـ ۱۷۷؛ نهضت امام حسین ـ ع ـ و قیام کربلا، ص ۱۵۳ ـ ۱۵۷.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی
برچسب‌ها: ویژه نامه ها