5- اعتماد و توکل به خداوند
توکل و اعتماد از چیزهایی که در کربلا جلوه داشت این بود چون امام حسین (علیـــه الســـلام) روز عاشورا فرمود:
(إنی توکلت علی الله ربی و ربکم)
سیل مشکلات در محاصره اقتصادی آب، در محاصره نظامی هفتاد و دو نفر در محاصره سی هزار نفر، خودش را نباخت توکل کرد. و از ملائکه و طائفه جن و موجودات دیگر درخواست کمک نکرد.
6- قاطعیت:
فرمود: (لا اُجیبهم إلی شیء مما یریدون) من هرگز به خواستــﺔ اینها تن در نمیدهم.
اینها میخواهند من تسلیم بشوم محال است که تسلیم بشوم حسین تسلیم یزید بشود؟ محال است،
(حتی ألقی الله تعالی و أنا مخضب بدمی) تا این ریشم را با خونم رنگ نکنم جواب نخواهم داد.
یعنی وقتی اینها میخواهند که من سرم بریده بشود و خونم با ریشم قاطی بشود امکان ندارد تسلیم بشوم یعنی سر میدهم تن به ذلت نمیدهم زیر سم اسب میروم زیر بار زور نمیروم.
7- شهامت:
حسین جان!
(اشهد انک قد بلغت ان الله)
تا جایی که میگوید
(و لم تخش احداً) از احدی نترسیدی.
موج میآید اما من تسلیم موجها نمیشوم خودم را به غیر خدا نمیفروشم فقط اخلاص اینها گوشههایی از زیبایی کربلا است.
یا حسین : سرخی شهادت تو ناپیدا بود
عشق تو امام کربـلا زیبا بود
تنها سبب زندگی دین قطعاً
پیغام نماز ظهر عاشورا بود
*****
یا ابوالفضل :
آموخته ایم از تو وفاداری را خون تو نوشت معنی یاری را
ای کاش که آب کربـلا می آموخت آن روز زچشمت آبرو داری را …
*****
بر نیزه، سری به نینوا مانده هنوز
خورشید، فرا ز نیزهها مانده هنوز
در باغ سپیده، بوته بوته گل خون
از رونق دشت کربلا مانده هنوز
*****
نظرات شما عزیزان: