امام هادی علیه السلام و نکته هایی از آیات وحی
جايگاه و نقش اهلبيت (عليهمالسلام) در ترويج و توسعه فرهنگ قرآنى، به ويژه تفسير قرآن كريم، نقش كليدى و اساسى در تبيين حقايق قرآنى است. بدون شک مکتب تفسیری اهلبیت (علیهم السلام)در میدان تفسیر و تأویل و بیانِ معانی و مفاهیم قرآن، برجستگی خاصی نسبت به دیگر مکاتب تفسیری دارد.
این برجستگی به دلیل وابستگی آنان به پیامبر و اتصال آموزههای این خاندان به وحی، گستردگی و عمق معانی بیان شده از سوی آنها و برگزیدن بهترین روش برای رسیدن به پیام و حقیقت قرآن است. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در حدیث ثقلین که شیعه و سنی آن را پذیرفته و نقل کرده اند، اهل بیت خویش را در کنار قرآن به عنوان یکی از دو ثقل و وسیله هدایت امت اسلامی معرفی می کند.
« إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض؛ همانا من در ميان شما دو چيز سنگين و گران بها ميگذارم، چيزى كه اگر بدان چنگ زنيد هرگز پس از من گمراه نشويد: (يكى) كتاب خدا (قرآن) و (ديگر) عترت من أهل بيتم، و (همانا) اين دو از يكديگر جدا نشوند تا در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند»[1]
از این رو همانگونه که قرآن کتاب هدایت است، ائمه اطهار (علیهم السلام) نیز در کنار قرآن وظیفه هدایت مردم به سوی رستگاری را بر عهده دارند.
یکی از روشهایی که اهل بیت(علیهم السلام) برای بیان معارف دین از آن بهره ها برده و از این طریق حقایقی را برای مردم بیان کرده اند ، بیان این معارف در قالب تفسیر قرآن کریم بوده است. امام هادی(علیه السلام) به عنوان یکی از هادیان امت اسلامی، برای هدایت مردم به طریق صواب، وآشنایی آنها با معارف قرآن، در موقعیت های مختلف، آیاتی از قرآن را تفسیر کرده اند که در اینجا تنها به چند نمونه از آنها اشاره می کنیم:
تفسير «ميسر»
«ابراهيم بن عنبسه به امام هادي عليه السلام نوشت: چنانچه سرور و مولايم مصلحت بداند، بفرمايد که مراد از «ميسر» در آيه شريفه يَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ[بقره/219]چيست؟ امام هادي عليه السلام در پاسخ نوشت: هر چه با آن قمار شود، مَيسِر است و هر مست کنندهاي حرام است» [2]
تفسير آيه شريفهي «ام تريدون أن تسألوا رسولکم»[بقره/108]
حضرت امام حسن عسکري عليه السلام از امام هادي عليه السلام نقل ميکند که فرمود: ام تريدون؛ يعني بلکه اي کفار قريش و يهود! شما از پيامبر خود همان معجزات پيشنهاد شدهاي را ـ که نميدانيد آيا به صلاحتان است يا نه ـ ميخواهيد که قبلاً آن را از موسي خواستند، به ايشان پيشنهاد کردند و گفتند که: لَن نُؤمِنَ لَکَ حتي نَرَي اللهَ جَهرَةً فأخَذَتْکُم الصاعِقَةُ[بقره/55] ؛ ما هرگز به تو ايمان نميآوريم تا خدا را آشکارا ببينيم، پس صاعقه شما را فرا گرفت».
"و من يَتَبدلُ الکفر بالايمان؛" يعني پس از پاسخ پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم به ايشان که آن درخواست پيشنهادي به مصلحتشان نيست، و اگر هم درست و مصلحت باشد، پس از آوردن آن معجزات از سوي خداوند «چنانچه کسي کفر را با ايمان عوض کرد»، يعني به معجزات ايمان نياورد و کفر را با ايمان عوض کند، لجاجت ورزد و حجت راستين حق را نپذيرد، فقد ضلَ سواء السبيل؛ يعني از راهي که به بهشت ميرسد، گمراه شده و در راهي که به دوزخ ميرسد، گام نهاده است...».[3]
تفسير «ليغفر لک الله ما تقدم»[فتح/2]
استرآبادي نقل ميکند: از امام هادي عليه السلام درباره آيه «تا خداوند از گناه گذشته و آينده تو درگذرد»، پرسيدند. فرمود: پيامبر خدا صلي الله عليه وآله وسلم کدام گناه گذشته و آيندهاي دارد؟ اين گناهان گذشته و آيندهي شيعيان علي عليه السلام است که خدا آن را بر دوش پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم مينهد و از همه به خاطر او در ميگذرد».[4]
فضيلت سوره «هل أتي»
شيخ طوسي نقل ميکند که علي بن عمر عطار گفت: در روز سهشنبه خدمت امام هادي عليه السلام رسيدم. فرمود: تو را ديروز نديدم. عرض کردم: در روز دوشنبه حرکت به سوي مقصد را دوست ندارم. امام هادي عليه السلام فرمود: اي علي! هر که ميخواهد خدا او را از شر روز دوشنبه حفظ کند، در رکعت اول نماز صبح آن، سوره هل أتي را بخواند. سپس امام هادي عليه السلام آيهي: فَوَقاهُمُ اللهُ و شَرَ ذلکَ الْيَوْمِ وَ لقاهُمْ نَضْرَةً وَ سروراً[انسان/11] را خواندند.[5]
تفسير «تبت يدا أبي لهب»
مجلسي نقل ميکند که متوکل روزي يک نويسندهي نصراني به نام ابا نوح را صدا کرد و اطرافيان باکنيه خواندن اهل کتاب را جايز نشمردند. متوکل استفتا کرد و پاسخهاي گوناگون شنيد. از امام هادي عليه السلام نيز آن را پرسيد. امام عليه السلام در پاسخ نوشت: بِسْمِ اللهِ الرَحْمنِ الرَحيم تبَتْ يَدا أبي لَهَبً. متوکل فهميد که جايز است؛ زيرا خدا کافر را با کنيه خوانده است.[6]
تفسير آيه «يوم يعض الظالم علي يديه»
علامه مجلسي نقل ميکند: به متوکل عباسي خبر دادند که امام هادي عليه السلام آيه شريفه يوم يعضُ الظالم علي يديه يقول يا ليتني...[فرقان/27] را بر خليفه اول و دوم تطبيق ميکند. متوکل گفت: با او چه کار کنيم؟ گفتند: مردم را جمع کن و از او در حضور مردم بپرس. اگر همان پاسخ را داد، مردم به حسابش ميرسند، و اگر غير آن را گفت، نزد ياران خود رسوا ميشود. متوکل هم قضات و بني هاشم و ياوران خود را فراخواند و در جمع آنان از امام هادي عليه السلام پرسيد. آن امام همان فرمود: اينان کساني هستند که خدا با کنايه از ايشان سخن گفته است و بر ايشان منت نهاده و عيبشان را پوشانده است. آيا امير ميخواهد آنچه را خدا پوشانده، آشکار کند؟ متوکل گفت: نه، نميخواهم.[7]
پی نوشت:
1.شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج1، ص 233
2. تفسير العياشي، ج1، ص105، ح311
3. بحارالانوار، ج17، ص421، ح47؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادي، ص120ـ124
4. بحارالانوار، ج24، ص273، ح57؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادي عليه السلام، ص152
5. الأمالي، شيخ طوسي، ص224، ح389
6. بحارالانوار، ج10، ص391، ح4؛ فرهنگ جامع سخنان امام هادي، ص154
7. بحارالانوار، ج30، ص246، ح113 و ج50، ص214، ح26
نظرات شما عزیزان: