فصل دهم: برنامههای عبادی، نجاتبخش انسان
اشاره
بشر دنیای مادّی، انسان عصر فضا، جهان طغیان غرایز حیوانی، بشر سرکش و رها شده از التزامات اخلاقی، جوامع ماشینی و اجتماعات سرمایهداری که شب و روز از زحمت و تلاش و کار و کوشش برای یک زندگی پر از حرارت مادی آرام نمیگیرند؛ اجتماعاتی که رهبران آنها در بند مادیات گرفتارند و فرصت ندارند که امور جهان را از منظر فضیلت و انسانیت بنگرند و با عینک تقوا و شرف، اوضاع به هم پیچیده و دشوار آن را مطالعه نمایند؛ جوامعی که در آن رشتههای محکم و استوار فضیلت، پاکدامنی و عفاف یکی پس از دیگری گسسته میشود، هر روز ناراحتیهای روحی و فکری و بیاعتمادی تازهای بر سرشان سایه میافکند.
مللی که در زور و قدرت مافوق دیگرانند و مللی که ضعیف و خودباخته و غارت زده هستند، و بالاخره تمام انسانهای عصر ما، برای رسیدن به یک حال معتدل، و توازن روحی و برای رفع این همه
نگرانیها و تأمین زندگی آرام بخش و محیط اعتماد و سکون و ثبات
عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق، ص: 129
روحی به برنامههایی مانند برنامههای اطمینان بخش ماه رمضان بیش از انسانهای سالها و قرون پیش نیاز دارند.
در آبادترین و آزادترین نقاط این دنیای به اصطلاح متمدّن و در مجامع بزرگ جهانی، جهت دستیابی به مقام، استثمار ملل و گسترش نفوذ، توسعه تجارت و بازرگانی، غارت کردن اموال، معادن و دست رنج ملل فقیر و کارگران بیچاره چه خیانتهایی که نمیشود! کمپانیهای صنعتی و بازرگانی برای سبقت از هم و زمین زدن حریف و از میدان بیرون راندن او میلیونها دلار صرف میکنند. از این رو، شرق و غرب همواره یکدیگر را متّهم کرده و از هم شاکیاند!
با نگاهی به بودجههای تسلیحاتی، سازمانهای جاسوسی و کارآگاهی- که خواب و اطمینان را از همه ربودهاند- به یک باره از بشریت ناامید شده و گمان میرود که انسان محکوم به بدبختی و زندگی توأم با ناراحتی است و نباید جز شرّ و فساد از او انتظار دیگری داشت.
خیانت و شهوترانی به سر حدّ افراط رسیده است؛ به گونهای که تاریخ بشر مانند آن را به خود ندیده است.
وضع واقعی زنان در آخرین مرتبه انحطاط و پستی و سقوط قرار گرفته و شرافت و عفاف آنها لکّهدار شده و بلکه از میان رفته است؛ چرا که خوش بختترین آنان در منطق و مکتب مادّیگری، کسی است که در کابارهها و اجتماعات شهوترانی، و در بین مردان پست و کثیف
عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق، ص: 130
بیشتر و برهنهتر، آشکار شود و با بوالهوسان هم پیاله گردد و از این رهگذر و از طفیل این روابط به ظواهر زندگی خود سر و سامان داده و شکم خود را سیر سازد.
سرمایهداران خون آشام هزاران نفر از آنها را به نام کارگر در اختیار خود گرفته و در حالی که میلیونها جوان بیهمسر، تحت فشار غریزه جنسی، نظم اجتماع را به هم میزنند و متعرّض بانوان و دوشیزگان میشوند، آن را در انحصار خود قرار داده، به شهوترانی و هوس پرستی سرگرم هستند.
در پارهای از نقاط، وضع به طوری است که زن بدبخت، خواه و ناخواه باید خود را تسلیم امیال حیوانی مردان متجاوز سازد.
و اگر این موازین اخلاقی که هنوز پرتو ضعیفی از آن، بر دلها میافتد از میان برود و این نور خفیف عفّت و پاکدامنی و احترام به ناموس و زن و التزام به انجام غریزه جنسی از طریق ازدواج مشروع- چنان چه دورنمای آینده و تشویق زنان بیعفّت و خودفروش نشان میدهد- از بین برود و اگر یک برنامه تربیتی اسلامی همه جانبه که رهبر و راهنمای بانوان به عفاف و پاکدامنی، تعدیل غریزه جنسی، حفظ موجودیت و شخصیت ارجمند زن موجود نباشد و یا به اجرا در نیاید، زن هیچگونه استقلالی نیافته و برای جلوگیری از تجاوز به او هیچ قانونی و قدرتی دست به اصلاح نخواهد زد و باید به حکم اجبار، به هر پستی و ننگی
عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق، ص: 131
تن در دهد و خود را برای پذیرایی از هر مرد جلّاد و زورمندی آماده سازد و هیچ پناهگاهی برای دفع ظلم از او- حتّی به طوری که در دوران جاهلیت رسم بود- پیدا نخواهد شد.
تصوّر مفاسدی که از تعقیب روش «اختلاط زن و مرد» در اجتماع کنونی پدید میآید، واقعاً سرسام آور است.
مهر و عطوفت و بشر دوستی، و الفاظی از این قبیل به صورت تشریفاتی درآمده و بیاعتبار میشود. و اگر مؤسّسات عمومی که به طور ماشینی و برای مقاصد خاصّی به ضعفا کمک میکنند و اغلب اغراض سیاسی را از کمک به مستمندان و آسیب دیدگان و بازماندگان اجتماع دنبال مینمایند، وجود نداشتند، هیچ کس به فریاد نیازمندان و دردمندان پاسخ نمیداد.
بیشک آرامش و آسایش مصنوعی- که با سرگرمیها، شب نشینیها، پارتیها و مواد تخدیرکننده قوای عقلی و روحی فراهم میشود- نمیتواند بشر را سیر و قانع سازد. و افرادی که بدین ابزار متوسّل میشوند از بهتر زیستن واقعی که با آرامش و سکون روحی و اطمینان قلبی توأم باشد، دورتر میشوند.
در چنین جهانی که تشریح ناکامیهای آن در این مجال ممکن نیست و آن چه میشنویم و میبینیم گوشهای از بدبختیهای جهان انسانی است، و در این جهانی که به علّت رواج خیانت، جنایت، بیعفّتی، پست
عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق، ص: 132
همّتی، بیغیرتی، پرستش مادّیات و شهوات، دشواریها روز افزون است، یگانه راه علاج برای آرام کردن روح بشر، توسّل به نیروی ایمان، تقوا، تقویت قوای اخلاقی و کنترل غرایز حیوانی است.
خدایی که این بشر را آفریده و این غرایز را در نهاد او گذارده، میدانسته است که اگر این حرص و آز، خودخواهی و تکبّر، استبداد و جاهطلبی و شهوات بر این بشر مسلّط شود، دیگر نه تنها خودش، بلکه دیگران هم آرامش نخواهند داشت. و اگر مادّیات، معشوق و محبوب و معبود او شد، در هیچ حد و اندازه و مقداری قانع نمیشود. و اگر تمام کهکشانها را مالک شود، حرص و آزش پایان نمیپذیرد؛ و اگر میلیونها انسان را برای منافع پلید شخصی و جاه طلبی استثمار کند یا به کشتن بدهد، آن را ناچیز شمرده و به حساب نمیآورد.
خدای متعال میدانست که اگر این بشر راهنمایی نشود، برای خودش و از جنس خودش خدایانی میسازد و بشر پرستی را در صُور مختلف، ذلیلانه میپذیرد و در برابر اقویا و استعمارگران به خاک میافتد و آنها را از یک انسان عادی، برتر میشمارد و برای آن که به اخذ مقام و درجهای نایل آید، به هر پستی و تملّقی متوسّل میشود.
خدایی که این انسان را میشناخت، او را راهنمایی کرد تا هم به وسیله عقل و خرد و چراغ بینشی که در نهاد او روشن کرده و هم توسّط پیامبران و راهنمایان حقیقی، راه سعادت و نیک بختی را بیابد.
عالی ترین مکتب تربیت و اخلاق، ص: 133
راهی که به عنوان یگانه راه، به تمام مقاصد شریفه و هدفهای ارزشمند انسانی ختم میشود و وسیله آرامش روحی، اطمینان قلب، رفع بیم و هراس و نگرانی و وسواس است.
تمام برنامههای دینی برای تکمیل و ترقّی انسانیت و تقویت اراده پیریزی شده و حبّ فضیلت، بشردوستی و راهنمایی به سوی اهداف عالیتر از اهداف مادّی را مدّ نظر دارد.
نظرات شما عزیزان: