کد قالب کانون دستاوردهای سیاسی

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2002
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 2070
بازدید ماه : 16353
بازدید کل : 43108
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : شنبه 21 بهمن 1402

متن و عکس پروفایل 22 بهمن + عکس پروفایل تبریک دهه فجر

7. اثبات پیوند دین و سیاست

در گذشته، دو گروه تلاش و تبلیغات گسترده ای مبنی بر جدایی دین از سیاست می کردند. گروه اول از روی نادانی از جدایی دین و سیاست، هواداری و آن را تبلیغ و ترویج می کرد. این گروه شامل دو دسته اند: نخست، افراد واپس گرا و مقدس مآب و مسلمان که به علت شناخت نادرست اسلام و گاه برای حفظ تقدس ظاهری دین و مذهب و جلوگیری از آلوده شدن آن به مظاهر فساد سیاست، هوادار جدایی دین از سیاست هستند. متأسفانه این دسته در بین برخی روحانیان نیز پایگاه فکری دارند. حضرت امام خمینی رحمه الله در وصیت نامه سیاسی _ الهی خویش خطاب به این گروه می فرماید:

باید به این نادانان گفت که قرآن کریم و سنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله

آن قدر که در حکومت و سیاست احکام دارند، در سایر چیزها ندارند، بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این مصیبت ها را به بار آورده. پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومت های جهان، لکن با انگیزه بسط عدالت اجتماعی.(1)

حضرت امام رحمه الله بارها بر این پیوند تأکید داشت. ایشان در جای دیگر می فرماید:

مسائل اسلام، مسائل سیاسی است و سیاستش غلبه دارد به چیزهای دیگرش.(2) آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می کنید. هفت، هشت تایش کتابی است که مربوط به عبادات است، باقی اش مربوط به سیاست، اجتماعیات و معاشرات و این طور چیزهاست. اسلام، دین سیاست است و حکومت دارد.(3)


1- صحیفه نور، ج 21، ص 178.

2- در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر هشتم، ص 196.

3- کوثر 3 (مجموعه سخنرانی های امام خمینی رحمه الله)، ص 113.

دسته دوم از گروه اول، کسانی هستند که مسلمان نیستند. اینان گرچه در ظاهر پیرو دیگر ادیان الهی هستند، ولی اصولاً اعتقادات دینی عمیق و قابل توجهی ندارند. از همین دسته، برخی دیگر به خاطر گرایش های اومانیستی (اصالت انسان) چنین تفکری دارند. اینان قانون گذاری و تعیین ضوابط حکومتی را از آن خداوند متعال نمی دانند و چنین حقی را تنها برای بشر قائل هستند و نظر انسان خاکی را بر خداوند ترجیح می دهند. به همین دلیل، در مسائل سیاسی و حکومتی، نقش و اختیاری برای دین و خدا قائل نمی شوند. برخی از این دسته، ماهیت اصلی دین را با تجربه عملی دخالت ناموفق کلیسا در سیاست تطبیق می دهند و محکوم می کنند. از این نظر، اینان خاطره خوشی از پیوند دین و سیاست ندارند.

گروه دوم از هواداران جدایی دین از سیاست، کسانی هستند که از روی آگاهی و شناخت کافی و با هدف مقابله با نقش مثبت دین در امور حکومتی، وارد میدان شده اند. اینان با شناخت و آگاهی لازم، دست به توطئه جداسازی دین از سیاست می زنند. این گروه، از دشمنان کینه توز اسلامند که به خوبی از نقش سازنده دین در سیاست و تقابل آن با منافع نامشروع و تجاوزگرانه خویش آگاهی دارند. به همین دلیل، در سراسر دنیا به ویژه در کشورهایی که اکثریت مردم آنان را مسلمانان تشکیل می دهند، برای حذف، نقش دین در مسائل حکومتی تلاش می کنند. حضرت امام خمینی رحمه الله در پرده برداری از این ترفند دشمنان اسلام می فرماید:

این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کرده اند، این را بی دین ها می گویند.(1)


1- در جست وجوی راه از کلام امام رحمه الله، دفتر هشتم،ص 190.

ایشان در وصیت نامه تاریخی خود از زاویه ای دیگر به این توطئه اشاره می کند:

از توطئه های مهمی که در قرن اخیر، مخصوصا در دهه های معاصر، به ویژه پس از پیروزی انقلاب، آشکارا به چشم می خورد، تبلیغات دامنه دار با ابعاد مختلف برای مأیوس نمودن ملت ها و [به] خصوص ملت فداکار ایران از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نمی تواند در عصر حاضر، کشورها را اداره کند و گاهی موذیانه و شیطنت آمیز به گونه طرفداری از قداست اسلام، که اسلام و دیگر ادیان الهی سروکار دارند با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی.

8. اثبات توانایی اسلام و تشیع برای به دست گرفتن حکومت

هر نوع مبارزه و قیامی به دستاویز نیرومند و موتور محرکه قوی نیاز دارد تا آن را به حرکت اندازد. بدون وجود اهرم انگیزشی قوی و پشتوانه فکری و ایمانی قدرتمند، نمی توان مبارزه را پیش برد. در واقع، رسیدن به هدف انقلاب، مستلزم برخورداری از عامل برانگیزاننده قوی است. برخی نهضت های انقلابی، انگیزه های مادی را اهرم مبارزه می کنند. برخی دیگر نیز با تحریک عواطف و احساسات آزادی خواهان، مردم و مبارزان را به قیام و انقلاب فرا می خوانند. بعضی دیگر، ملی گرایی و وطن دوستی را موتور مبارزه می سازند و از این راه، حس ملی گرایی مردم را تحریک می کنند. دسته دیگر، انگیزه قومی و نژادی را برای هم بستگی نیروهای انقلابی به کار می گیرند و گروهی دیگر از عوامل صنفی و قشری بهره می برند. مثلاً انگیزه قیام خود را خوش بختی و حاکم ساختن قشر کارگر قرار می دهند و توده مردم محروم و زحمت کش را بر ضد قشر مرفه جامعه برمی انگیزانند. در کنارهمه این انگیزش ها، انگیزه دیگری که در انقلاب اسلامی ایران نقش داشت، محوریت بخشیدن به دین و مکتب اسلام در مبارزه بود. این انگیزه شیعی، سابقه درخشانی در تاریخ اسلام دارد. قیام های شیعی که با الگوگیری از قیام امام حسین علیه السلام صورت گرفته اند، در تاریخ انقلاب های پرشور جهان از برجستگی خاصی برخوردارند. متأسفانه این موتور محرکه از دید بسیاری از مسلمانان پنهان مانده بود و تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، آنان به این نیروی موجود آگاهی نداشتند. پیروزی انقلاب اسلامی ایران نه تنها از نظر تئوری، بلکه در عمل اثبات کرد که انگیزه های غیردینی و غیراسلامی، کارآیی لازم را ندارند و برای رسیدن به سرمنزل مقصود، کافی نیستند. این انقلاب، تأییدی بر قدرت فوق العاده انگیزه اسلامی و خط بطلانی بر کارآمدی دیگر انگیزه ها بود. بنیان گذار انقلاب اسلامی در این مورد می فرماید:

آنهایی که خیال می کردند با اسلام نمی شود مردم را به حرکت در آورد، فهمیدند که همه تحریک ها از اسلام است. قرآن، کتاب تحرک است، جنبش است.(1) این قدرت اسلام بود که با دست خالی، یک ملتی را بر یک دولت غاصب بزرگ و ابرقدرت های بزرگ عالم غلبه داد.(2)


1- در جست وجوی راه از کلام امام رحمه الله، دفتر دهم، ص 134.

2- همان، ص 155.

پیروزی انقلاب اسلامی با انگیزه های دینی، توانایی اسلام را در سامان دهی مبارزه و انقلاب، به همه جهانیان به ویژه مسلمانان ثابت کرد و در پویایی حرکت های اسلامی نقش به سزایی داشت. شیخ اسعد تمیمی، یکی از رهبران فلسطینی می گوید:

تا زمان انقلاب ایران، اسلام از عرصه نبرد غایب بود، حتی در عرصه واژگان مثلاً به جای «جهاد»، از کلماتی همچون «نضال» و «کفاح» استفاده می شد. انقلاب ایران، واقعیت قدیمی «اسلام، راه حل و جهاد، وسیله اصلی است» را به سرزمین فلسطین وارد کرد.(1)

دکتر زیاد ابوعمرو نیز می گوید:

از ابتدا بنیان گذاران جهاد اسلامی فلسطین تلاش کردند تا از دروس انقلاب اسلامی در ایران الهام گیرند و تلاش کردند تا آن را به روش فلسطین نیز تطبیق دهند. انقلاب اسلامی تأکید کرد که اسلام تنها راه حل است و جهاد، مناسب ترین اسلوب است.(2)

فیدل کاسترو نیز در کلامی صریح می گوید:

پس از فروپاشی شوروی سابق، به صحت توصیه های آیت الله خمینی به گورباچف پی بردم و معتقدم مدل قرآنی رهبر فقید ایران باید به جای مدل های غربی در دستور کار برنامه های جهانی قرار گیرد.(3)


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: مناسبتی