کد قالب کانون در محضر قرآن کریم ـ جلسه اول

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 257
بازدید دیروز : 387
بازدید هفته : 3745
بازدید ماه : 26434
بازدید کل : 53189
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : پنج شنبه 8 دی 1402

عکس نوشته آیه قرآنی

درنگی بر آیه 43 سوره مبارکه رعد

یکی از آیاتی که به همین موضوع پرداخته است که مستنطق کیست، در سوره مبارکه رعد است.

سوره مبارکه رعد یک سوره مکی است که خدای متعال با کفار گفتگو فرموده است، از همان ابتدا احتجاج خدای متعال بر سر نبوّت پیغمبر و حقانیت رسول خدا و طلب کفار نسبت به آیات و نشانه‌های نبوّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و احتجاجات الهی کلاً بر این موضوع است.

ابتدای سوره اینطور است که «المر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ وَالَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ الْحَقُّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ»،[5] از همان ابتدا آیات کتاب خداوند بر تو حق نازل کرده است و اکثراً نمی‌دانند.

اگر فرصت کردید سوره مبارکه رعد را نگاه کنید اینطور است که «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ»،[6] کفار می‌گویند که آیت و نشانه‌ای بیاور. پاسخ می‌دهد: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»، ای پیغمبر! تو منذر هستی و هر قومی هم هادی دارد.

باید به آن سؤال ربط داشته باشد، آن‌ها می‌گویند باید آیت داشته باشی، یک آیت الهی، یک آیتِ عظمی، یک نشانه‌ی واضح، یک علامت حقانیت، می‌فرماید: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ».

اگر ببینید در ادامه می‌گوید «هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَيُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ»،[7] آیاتش را بیان می‌کند، اولین آیه، آیتِ نبوّت امامت است، «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»، اما آیات تکوینی را هم بیان می‌فرماید، وقتی شما این رعد و برق را می‌بینید هم خوف می‌کنید و هم طمع باران پیدا می‌کنید، اوست که ابرهای سنگینِ باران‌زا را به سمت شما می‌فرستد، «وَيُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِكَةُ مِنْ خِيفَتِهِ وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ»،[8] از آیاتش بیان می‌کند.

موضوع سوره پیغمبری است که از جانب خدای متعال تصدیق دارد، شواهدی بر نبوّت اوست، احتجاج است و طرف مقابل هم مدام انکار می‌کند.

می‌فرماید: «وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ»،[9] احتجاج است، احتجاج می‌کند.

کافر هم کلاً کسی است که حقیقت را فهمیده است و منکر است، نعوذبالله ممکن است ما هم به اندازه‌ی خودمان کافر باشیم، کسی که کافر باشد بعید است که وارد بهشت بشود، کوچکِ کوچکِ کافر این است که من در خانه نسبت به انجام وظیفه شکر و تشکرم نسبت به همسر و پدر و مادر و همسایه و رفیق و معلم کفران نعمت کنم، این اقل است، یعنی می‌دانم معلم زحمت کشیده است، می‌دانم مادرم زحمت کشیده است، خیلی چیزها را می‌دانم ولی انگار که نمی‌دانم عمل کنم، انگار که نمی‌دانم انکار کنم، می‌دانم و منکر هستم، تا بالاتر برود و حق نبی را انکار کنم، به این شخص که دیگر کافر اطلاق می‌شود، یا حق خدا را انکار کند، به این شخص هم کافر اطلاق می‌شود، یا حق امام را انکار کند، به این هم در قیامت کافر اطلاق می‌شود.

«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ» کفار می‌گویند آیت و نشانه‌ای می‌آوردی. یعنی این احتجاج مدام ادامه دارد و انکار می‌کنند. «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» بگو هدایت  ضلالت به دست خدای متعال است، من آیت هم بگویم، آیت هم حق باشد، تو اگر بخواهی انکار می‌کنی. از آن طرف هم از مقام عزّت می‌فرماید [که حقیقت هم هست] هدایت با من است، فکر نکن اگر من آیت بیاورم تو هدایت می‌شوی. این قلب توست که باید آماده هدایت بشود، باید هدایت اولیه را پاسخ داده باشی، اگر پاسخ داده باشی هر کجا باشی حتّی اگر نبی هم نباشد، اگر در یک خانواده‌ی نامناسب هم باشی، خدای متعال برای هدایت ما که نیاز ندارد پدر و مادر ما خیلی حسابی باشند، حال خدای متعال به ما لطف کرده است و این نعمت را به ما عطاء نموده است، ولی خدای متعال که برای هدایت ما به پدر و مادر نیاز ندارد، معلّم لازم ندارد، کتاب لازم ندارد.

«قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» بگو هدایت  ضلالت به دست خدای متعال است، اگر به دنبال هدایت می‌گردی باید به سمت خدا برگردی، اگر به دنبال این هستی که بازی کنی… چه آیتی؟ هر آیتی بیاورید بالاخره خدای متعال به او اجازه داده است که در این دنیا انکار کند.

آن‌هایی که «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» خدای متعال کمکشان کرد ایمان آوردند و قلبهایشان به ذکر خدا مطمئن شد. «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»،[10] ان شاء الله خدای متعال روزی ما هم کند، فقط و فقط با یاد خدا دل‌ها مطمئن می‌شود، قلب فقط با ذکرالله مطمئن می‌شود.

چه چیزهایی ذکرالله است؟ آن‌ها قلب را مطمئن می‌کند، چیز دیگری قلب را مطمئن نمی‌کند.

تا به آیه مبارکه آخر می‌رسیم.

«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا»،[11] کفار می‌گویند تو رسول نیستی، «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» بگو بین من و شما خداوند بعنوان شهید کافی است، گواه خداست، و کسی که علم الکتاب نزد اوست.

حال ببینید اگر این آیه آیه‌ی مختصری هم هست، معرکه‌ی آراء است، عمد دارم بعضی از نظرها را بخوانم تا ببینید اگر کسی از در خانه‌ی آن صاحب کتاب ناطق کنار برود به در و دیوار می‌رود، فرمود: «فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ» آن را استنطاق کنید اما نمی‌توانید استنطاق کنید، باید این کار را کنید ولی خودتان نمی‌توانید «وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ» ولی من از آن به شما خبر می‌دهم. حال نظرها را می‌خوانم تا ببینید اینجا چطور به دست و پا افتاده‌اند.

«وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا»، کفار می‌گویند تو پیغمبر نیستی. موضوع همه‌ی سوره این است که آیا تو پیغمبر هستی یا نیستی، این سوره مکی است، تقریباً در این موضوع هم اختلافی نیست که سوره مکی است.

کفار می‌گویند تو پیغمبر نیستی، مسئله احتجاج بر نبوّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است، «قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» بگو بین من و شما خداوند بعنوان شهید کافی است، گواه خداست، و کسی که علم الکتاب نزد اوست.

اهل تفسیر به این «شهادت تحمل» می‌گویند، یعنی می‌داند. بعید است که این باشد چون همه‌ی موضوع احتجاج بر سر نبوّت پیغمبر است، اینکه بگوییم فلانی و فلانی می‌دانند، حال اگر ندانستیم هم ندانستیم، این برای یک مقام دیگر است نه برای مقام احتجاج، در مقام احتجاج به این «شهادت اداء» می‌گویند، یعنی شما می‌گویید از کجا معلوم است که تو پیغمبر هستی؟ من هم برای شما دلیل می‌آورم.

برداشت از همه‌ی آیه این است که می‌خواهد ظاهراً این را بیان کند، غیر از اینکه اهل لغت می‌گویند «كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ» برای مقام احتجاج است.

قبول ندارید و دلیل می‌خواهید؟ این خدا که شهادت می‌دهد.

حال خیلی‌ها در اینجا گیر کرده‌اند که این «خدا شهادت می‌دهد»، این «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» چیست؟ این همان خداست؟ اگر نیست چیست که عطف به خدا شده است؟

قبل از اینکه وارد بحث بشویم من چند نظر را به خدمت شما عرض می‌کنم تا ببینیم چقدر محکم است.

این چیزی که عرض می‌کنم نظر خود طبری است نه تفسیر او، طبری در تفسیر خودش اینطور گفته است: آن‌هایی که از قریش به خدا کافر هستند می‌گویند تو پیغمبر نیستی و ادعای دروغ کرده‌ای و نبوّت تو را انکار کردند، بگو خدا کافی است، خدا شاهد و گواه و سند است که من راست می‌گویم، «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ».

«وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» چیست؟

می‌دانید که طبری مفسّر خیلی مهمّی است، ابن تیمیه هم با اینکه با او اختلاف مشرف دارد او را خیلی دوست دارد.

طبری می‌گوید «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» یعنی آن‌هایی که علم کتاب دارند.

کدام کتاب؟ کتاب یعنی قرآن؟ یعنی کتب قبلی؟ یعنی لوح محفوظ؟ یعنی علم باری تعالی؟ کتاب یعنی چه؟

می‌گوید: یعنی کتاب‌های قبل از قرآن مانند تورات و انجیل!

اول باید به او گفت که این مطلب را از کجا می‌گویی؟ باید دلیل بیاوری. چرا کتاب را کتب معنی کردی؟ چرا کتب قبل از اسلام معنی کردی؟

این استدلال تو یعنی زمانی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در مکه هستند و هنوز یهود و نصاری در کار نیستند، آن‌ها سندی برای نبوت پیغمبر خواسته‌اند، بعدا از آن کسانی که از اهل تورات و انجیل مسلمان می‌شوند بپرس؟! یعنی الآن دلیل ندارد؟

آیه زمانی نازل شده است که اهل تورات و انجیل منکر نبوّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم هستند. بعد این چه احتجاجی است که در کنار شهادت خدا قرار بگیرد؟

این نظر طبری است.

محمد بن عبدالرحمن ایجی شیرازی شافعی، متکلّم مهم اشعری است، می‌گوید: منظور یهود و نصاری است!

یعنی به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم می‌گویند سند بیاور که پیغمبر هستی و پیغمبر می‌گوید بروید و از یهود و نصاری بپرسید!! آیا آن‌ها مقر و معترف هستند یا خودشان منکر هستند؟ ضمناً سوره مکی است و هنوز یهود و نصاری به کار نیست! بعد چند نفر از آن‌ها باید بیایند و شهادت بدهند که کنار شهادت خدا ارزش داشته باشد؟

چرا خدا نفرمود که «كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ» و همینجا تمام بشود؟ کسی هم جرأت نمی‌کرد اعتراض کند، چون بعد از شهادت خدا دیگر چه چیزی مهم است؟

«شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ»،[12] ملائکه حداقل خطا ندارند، که بگویید نسبت آن بعد از شهدالله چیست، آنجا الله است و اینجا هم الله است، الله شاهد است که «لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ»، شاهد بر توحید است، ملائکه هم بر توحید شاهد هستند، بعد می‌گوید «وَأُولُو الْعِلْمِ»، اولوالعلم، «وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ».

«يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا»[13] که ای کاش یک آیتی می‌آمد، «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ».

آقای ایجی می‌گوید: این یهود و نصاری هستند، چون یهود و نصاری حقانیت پیغمبر را می‌دانند!

باز می‌گوییم اینجا هنوز یهود و نصاری معترف به رسالت پیغمبر در کار نیست، اگر به کار بود چند نفر لازم بود؟ یعنی با یک نفر آدم عادی حرف ثابت می‌شود؟

اگر الآن امام زمان ارواحنا فداه تشریف بیاورند و بقیه ایشان را انکار کنند و بگویند معلوم نیست شما امام زمان ارواحنا فداه هستید، اگر یک نفر بیاید و بگوید من قبول دارم کافی است؟ این دلیل است؟ توقع شما در این احتجاج از خدای متعال چقدر است؟ واقعاً اگر یک نفر از یهود و نصاری بیاید کار تمام است؟ یعنی اگر ما مسلمان نبودیم و این معنا را به ما می‌گفتند می‌پذیرفتیم؟

خود ایجی می‌فهمد که این حرف خوبی نیست، می‌گوید: اصلاً «وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ» را اینطور نخوانید، بگویید «وَمِنْ عِنْدَهِ عِلْمُ الْكِتَابِ»!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: در محضر قران
برچسب‌ها: قرآن شناسی