تبادل لینک هوشمند 
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
تكفير از منظر قرآن كريم
قرآن کریم کتاب آسمانی که بر رسول گرامی اسلام (ص) نازل شده است، یک کتاب کامل هدایت است که اگر مسلمانان به آن تمسک کنند و آیات آن را با تدبر و دقت مورد توجه خود قرار دهند، هیچ نوع مشکل اجتماعی، اخلاقی و سیاسی متوجه مسلمانان نمی گردد. اما با کمال تأسف برخی از مدعیان پیروان قرآن کریم، با استناد به آن مرتکب جنایاتی می شوند که روح قرآن از آنها خبر ندارد. یکی از این جنایات، تکفیر مسلمانان و کشتار بی رحمانه آنان است که در طول تاریخ اسلام بر مسلمانان تحمیل شده است.
تکفیر در جامعه اسلامی سابقه دیرینه دارد. تکفیر در جامعه اسلامی به این معنا است که فرقه ها و گروها و یا اشخاص خاسی کسانی را تکمفیر می کنند که مسلمان هستند و به بهانه آن خون آنان را ریخته و اموال شان را به تاراج می برند. این آفت كه همواره تهديدى جدّى براى جامعۀ اسلامى بوده است، در طول تاريخ، از چالش های بسیار خطرناکی بوده که باعث ريختن خون انسان‌هاى بى‌گناه شده است. با وجود اینکه معیار و ملاک کفر و اسلام در دین اسلام و به ویژه در قرآن کریم روشن و آشکار است ولی باز هم برخى از افراد و مفتى‌ها، و جریانهای مذهبی کسانی را تکفیر مى‌كنند که با معیارهای قرآنی و حدیثی مسلمان هستند.
موضوع« تکفیر» از دیدگاه کتاب و سنت یک موضوع بسیار مهم و حساس است. عدم جواز تکفیر کسانی که اعتراف به شهادتین نموده و آن را به زبان جاری می کنند، و هیچ یکی از ضروریان دین را انکار نمی کنند، از امور مسلم دین اسلام است. ولي با کمال تأسف گروه ها و فرقه های که خود را به اسلام منسوب می کنند، بر خلاف این معیار مسلم دین مبین اسلام، به تکفیر مسلمان پرداخته و آنان را خارج از دین اسلام دانسته و سپس خون و عرض و مال آنان را مباح اعلام می کنند.
از طرف دیگر به گواهی تاریخ این گونه موضع گیری افراط گرایانه در قبال مسلمانان نه تنها گروه ها و فرقه های تکفیری برای اسلام و مسلمانان خدمتی انجام نداده بلکه پیوسته د راستای دشمنان اسلام و مسلمانان قدم برداشته و با آنان راوابط دوستانه داشته اند. به عنوان مثال فرقه وهابیت که اساس آن را تکفیر مسلمانان تشکیل می دهد و بیش از دو قرن می شود که خون مسلمانان را می ریزند، در خدمت آمریکا و اسرائیل و سایر دشمنان اسلام قرار دارد. همچنین حضور این فرقه ها در کشورهای اسلامی به علت ايجاد زمينه‌هاى نزاع و درگيرى بين مسلمانان توسط آنان، باعث تخريب چهرۀ اسلام در سطح بين‌الملل گردیده و خشونت و درگيرى‌هاى فيزيكى بين مسلمانان، زمينۀ حضور دشمنان اسلام را در بين كشورهاى اسلامى ايجاد کرده است. بدون ترديد دشمنان اسلام به ويژه آمريكا، از اين نوع برخوردها بهترين استفاده را مى‌برند. درگيرى‌هاى مذهبى، افزون بر زمينه‌سازى براى حضور نيروهاى نظامى دشمن، زمينۀ حضور فرهنگى و صدور فرهنگ غرب را نيز آماده مى‌سازد و از سويى با نشان دادن تصوير خشن از اسلام و مسلمانان، بهترين وسيلۀ تبليغاتى را در اختيار غربى‌ها قرار مى‌دهد. رفتار و عمل کرد خشونت آمیز فرقه های تکفیری با عث گردیده که حتی جوانان مسلمان را از دین اسلام فراری داده و نسبت به دین اسلام بدبین شوند.
تکفیر مسلمانان از دیدگاه قرآن
از دیدگاه قرآن شخصی که شهادت زبانی به توحید و نبوت بدهد مسلمان است. گرچه امکان دارد هنوز به مرحله ایمان نرسیده باشد. قرآن از مسلمان می خواهد که احکام اسلام را بر چنین افرادی اعمال نمایند و حق اینکه آنها را به عنوان مسلمان نپذیرند را ندارند. به عنوان نمونه به دو آیه همراه با تفسیر آن اشاره می کنیم.
۱. خداوند متعال می فرماید: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ آَمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ»[۱] اعراب باديهنشين به تو گفتند: ايمان آورديم. بگو: نه، هنوز ايمان نياوردهايد و بايد بگوييد اسلام آورديم؛ چون هنوز ايمان در دل‌هاى شما داخل نشده است
با تامل در این آیه فهمیده می‌شود که ایمان مرحله بالاتری از اسلام است. ایمان عقیده باطنی به خدا است و اسلام شهادت زبانی به توحید و نبوت. در تفسير قرطبي آمده است: يعني کسي که در ظاهر شهادت به توحيد و رسالت بدهد، اسلام آورده است و باعث مي‌شود که خون انسان، محترم باشد و کسي حق تعرض به او را نداشته باشد.[۲]
ابن کثير دمشقي در تفسیر این آيه می‌نویسد: افرادي که گفتند ايمان آورديم و خدا فرمود: نه، اسلام آورديد، نشان مي‌دهد که ظاهر اسلام آوردن اينها کافي است تا خون و مال و عرض اينها محترم باشد. ولي چون ايمان به قلب‌شان نفوذ نکرده بود، خداوند فرمود که نگوييد ما مؤمن هستيم و بگوييد ما مسلم هستيم.[۳]
بنابراین هر کسی و یا پیروان هر مذهبی شهادتین را به زبان اجرا نمود و گفت ما مسلمان هستیم، بر طبق این آیه آنان مسلمان هستند و هیچ کسی حق ندارد آنان را کافر بداند و جان و مال و ناموس شان را به خطر بیندازد. ولی فرقه های امثال وهابیت، داعش و امثال آنها هیچ توجهی به این آیه شریفه نکرده و با سلیقه و میل خود مسلمانان را تکفیر نموده و خون شان را به زمین می ریزند.
۲. از دیدگاه قرآن هرکسی گفت من مسلمان هستم کافی برای اثبات مسلمانی او است. دیگر کسی حق ندارد او را بازخواست کند و تحت فشار قرار دهد و جزئیات دین اسلام و آموزه های آن را از او بپرسد. خداوند در این رابطه می‌فرماید: «یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ في سَبيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغانِمُ كَثيرَةٌ»[۴]؛ یعنی اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه در راه خدا گام مىزنيد (و به سفرى براى جهاد مىرويد)، تحقيق كنيد! و به خاطر اينكه سرمايه ناپايدار دنيا (و غنايمى) به دست آوريد، به كسى كه اظهار صلح و اسلام مىكند نگوييد: «مسلمان نيستى» زيرا غنيمتهاى فراوانى (براى شما) نزد خداست.
این آیه شریفه زمانی نازل گردید که شخصی که ادعای مسلمان بودن را داشت از سوی یکی از سربازان اسلام کشته شد.
سيوطي در ذیل این آیه مي‌گويد: رسول خدا سپاهی که مقداد بن اسود نیز در آن بود به سوی قومي از کفار فرستاد، مردم فرار کردند و فقط مردي ماند که داراي اموال زيادي بود و وقتي مسلمانان خواستند او را بکشند، شهادت به يگانگي خداوند داد و گفت لا إله إلا الله و مقداد هم به او حمله کرد و او را کشت. يکي از ياران مقداد به او اعتراض کرد که چرا کسي را که شهادت به يگانگي خداوند داده است، کشتي؟ اين موضوع به اطلاع پیامبر خدا رسید. رسول خدا(ص) به مقداد فرمود: آيا کسي را کشتي که لا إله إلا الله گفته است؟ فرداي قيامت چه پاسخي در برابر خداوند خواهي داشت؟ بعد از اين ماجرا، اين آيه نازل شد[۵]
اما امروز می بینیم که در برخی کشورهای اسلامی فرقه ها و گروهایی هستند که خود را مسلمان می دانند و به بهانه دفاع از اسلام مسلمانانی را تکفیر می کنند که هیچ شکی در مسلمان بودن آنها وجود ندارد. پس یک مسلمان باید از قرآن پیروی کند و در آیات قرآن کریم دقت نموده تا به انحراف کشیده نشود. خداوند با آیه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها؛[۶]آيا آنها در قرآن تدبّر نمىكنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!» کسانی را که در مفاهیم آیات قرآن تدبر و دقت نمی کنند سرزنش نموده و آنان را به کسانی تشبیه نموده که دلهای شان قفل زده شده باشد.
.(حجرات، ۱۴[۱]
[۲] . قرطبی محمد بن احمد انصاری، تفسیر قرطبی ، ج ۱۶، ص ۳۴۸،دار احیاء التراث العربی، بیروت، چ۲، ۱۴۰۵
[۳]. ابن کثیر ،اسماعیل بن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج۴،ص ۲۳۴دار المعرفة، بیروت، ،۱۴۱۲ق.
[۴] نساء،۹۴
[۵] سیوطی جلال الدین، تفسیر الدر المنثور، دار المعرفة، بیروت، ج۲، ص۲۰۰چاپ اول، ۱۳۶۵ق.
[۶] . محمد، ۲۴
نظرات شما عزیزان:
