در اینجا عبارت این سید شریف علوی, و عالم بزرگ و مجاهد شیعى, كه مقام او در بیان حقایق آل محمد و مبانى تشیع, مورد قبول همه است, این است :
و مع ذلك فانه (علیاً) و بنیه, و العلماء من موالیه, كانوا یستعملون الحكمة فى ذكر الوصیة, و نشر النصوص الجلیة...
و بدین گونه شرف الدین, به این حقیقت اشاره مى كند كه خود امام على و دیگر امامان و عالمان شیعه, در مورد یاد كردن حق خلافت و خلافت حق, همواره حكمت را رعایت مى كردند و با به كار بردن فرزانگى و هوش و درایت, در آن باره سخن مى گفتند. مصالح اسلام و مسلمین و مصالح خود حق را در نظر مى گرفتند و هم شرایطى زمانى و مكانى و دیگر مقدمات و مقارناتى را كه رعایت آنها براى نشر حق و تربیت مردم بر پایه مبانى حق لازم است. این حالت در بزرگان معاصر, از جمله خود صاحب (الغدیر) نیز مشاهده مى شد. بنابراین, آیا درست است كه عدهاى اشخاص گوناگون, با صلاحیت و بى صلاحیت, با سواد و بیسواد, وارد به قضایا و غیر وارد و ناآشنا به مسائل زمان و نسل و سیاست دنیاى اسلام, مولف سطحی, روضه خوان و از اینگونه اشخاص, به نام دفاع از امامت و نشر مبادى والاى تشیع و تفهیم مقام ولایت و... وارد معركه شوند و خود را صاحب ولایتى بدانند و از منبر و تالیف استفاده كنند و هیچ حكمتى را در نظر نگیرند... این كارها, جز انحطاط بخشیدن به ذهن دینى جامعه و تبدیل كردن ایدئولوژى عالى تشیع به یك سلسله مسائل از هم گسسته و بى حكمت, هیچ نتیجه ندارد. و چه بسا باعث تزلزل اركان معنویت شود. خدا خود جامعه را از نتایج سوء اعمال دانسته یا ندانسته اینان نگاه دارد.