کد قالب کانون تاریخ انبیاء

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 539
بازدید دیروز : 104
بازدید هفته : 643
بازدید ماه : 760
بازدید کل : 56375
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : سه شنبه 16 خرداد 1402

https://www.fadakbook.ir/media/catalog/product/9789645609847.jpg

آغاز آفرينش

از عمر اين جهان بى كران ، سال ها و فرن هاى متمادى - كه تنها خدا مى داند- مى گذشت و جز خداى بزرگ و آفريننده آن ، موجودى نبود، سپس اراده ازلى حق تعالى برآن تعلق گرفت كه موجوداتى بيافريند و بدين منظور آسمان ها، زمين و ستارگان را آفريد و آن ها را در اين فضاى بى كران معلق فرمود. مجهولات ما درباره اين پديده ها فراوان است :

اوّلين مخلوق چه بوده يا از عمر آسمان ، زمين و ساير موجودات جاندار و غيرجاندار چقدر مى گذرد، زمين چيست و چگونه ايجاد شده و نخستين موجود زنده چگونه در آن پديده آمده است ؟ سؤ ال هايى است كه هنوز نظر قاطعى درباره هيچ كدام از آن ها ابراز نشده و شايد قرن هاى ديگرى هم بگذرد و انسان نتواند جوابى براى آن ها به دست آورد، يا حتى به عجز خود در اين باره اقرار كند؛ چنان كه ((جان فقر)) مى گويد:

مسئله پيدايش ماده ، اصولا مسئله اى كه بيرون از قلمرو تحقيقات و تفكرات ثمربخش است ، بايستى ماده را مفروض و موجود پنداشت و از آن جا روند آفرينش كائنات را تعقيب كرد.

ديگرى مى گويد:

مسئله پيدايش حيات ، يكى از جالب ترين مسائل علوم طبيعى است ، امّا با آن كه تحقيقات فراوانى صورت گرفته ، ولى هنوز حل نشده است ، چنان كه كريسى موريسن استاد سابق آكادمى علوم در نيوريك ، مى گويد: در اسرار پيدايش ‍ حيات ، نكته اى است كه دانشمندان از درك آن عاجر مانده و به خاطر فقدان دليل ، راجع به توضيح آن سكوت اختيار كرده اند. چگونگى پيدايش حيات آن چنان مرموز و عجيب است كه از فهم متعارف خارج مى باشد و حتى دانشمندترين علماى علم الحيات نيز در مقابل اسرار آن متحير مانده اند. يك دانشمند ممكن است نتواند به معجزه و خرق عادت دست داشته باشد، امّا در عين حال بر اثر تجربيات خود و آزمايش ديگران به چشم مى بيند كه همه موجودات جهان ، از يك سلول ذرّه بينى سرچشمه مى گيرند و به تدريج رشدونمو مى كنند و به اين سلول اوّليه حيات ، قدرتِ عجيبى تفويض شده است كه با سرعتى وصف ناكردنى به توالد و تناسل بپردازد و تمام سطح زمين و گوشه ها و زواياى آن را با هزاران نوع و شكل موجودات زنده پرنمايد.

به دنبال اين تحولات و پس از آفرينش آسمان ها، زمين و ساير موجودات ، خداى سبحان اراده نمود تا سرآمدِ مخلوقات و اشرف آن ها يعنى انسان را بيافريند و او را خليفه و جانشين خويش گرداند و زمين را جولانگاه او سازد، پس به فرشتگان خود فرمود: من در زمين جانشينى (براى خود) قرار مى دهم . فرشتگان گفتند: كسى را قرار مى دهى كه در زمين تباهى كند و خون ها بريزد، در حالى كه ما تو را به پاكى مى ستاييم و تقديس مى كنيم . خداوند در پاسخ فرمود:من چيزى مى دانم كه شما نمى دانيد. (4)

علت اعتراض - يا سؤ ال - فرشتگان

فرشتگان به چه دليل و با چه سابقه اى انسان را به فساد در زمين و جنگ و خون ريزى متّهم كردند و اساسا آيا اين كلامشان پرسش بود يا اعتراض ؟ در اين مورد نظريات گوناگونى ابزار شده است . در روايات ائمه دين (ع ) نيز علّت هاى مختلفى براى آن ذكر شده كه از مجموع آن ها به دست مى آيد كه اين سخن ، اعتراض به خدا و عيب جويى بر آدميان نبوده است ، زيرا فرشتگان بندگانِ فرمان بردار خدايند كه حتى فكر گناه و نافرمانى هم به ذهنشان خطور نمى كند، بلكه منظورشان كشف حقيقت واطلاع از حكمت اين آفرينش بوده است .

البته اين سؤ ال پيش مى آيد كه چرا براى كشف حقيقت گفتند:مى خواهى كسى را در زمين قرار دهى كه فساد كند و خون ها بريزد. آن ها از كجا مى دانستند كه : نسل انسان در زمين فساد و خون ريزى مى كند؟ براى طرح اين سؤ ال نيز چند علت ذكر شده است :

1. هنگامى كه خداى بزرگ به آن ها خبر دادمن در زمين جانشينى قرار مى دهم . فرشتگان كه مطلع شدند انسان موجودى است زمينى ، مادّى و مركّب از غضب و شهوت ، و دنيا هم دنياىِ برخورد و داراى جهات محدود و پر از مزاحمت است ، پى بردند كه ادامه حيات براى چنين موجودى و زندگى او با افراد ديگر، خواه ناخواه منجرّ به فساد و خون ريزى خواهد شد.

2. پيش از خلقت آدم ، افراد ديگرى از جنّيان يا آدميان روى زمين زندگى مى كردند كه آن ها به افساد، خون ريزى و جنگ با يكديگر اقدام كردند در نتيجه منقرض گشتند، يا فرشتگان الهى ماءمور شدند تا به زمين آمده و آن ها را نابود كنند و حتى بعضى معتقدند شيطان فرشتگان الهى ماءمور شدند تا به زمين آمده و آن ها را نابود كنند و حتى بعضى معتقدند شيطان نيز از آن ها بود كه پس از انقراض ايشان ، فرشتگان او را به آسمان برده و ميان خود جاى دادند. فرشتگان به سبب سابقه اى كه از فساد و خون ريزى افراد ماقبل آفرينش انسان داشتند، به صورت اعتراض يا سؤ ال به درگاه پروردگار زبان گشودند و براى اين علّت نيز شواهدى در روايات وجود دارد.

3. خداى سبحان وقتى كه فرشتگان را از اراده خويش آگاه ساخت و به آنان فرمود: من در زمين جانشينى قرار مى دهم . فرشتگان پرسيدند:اين جانشين كيست و رفتارش چگونه است ؟ خداى تعالى ضمن معرفى او، آن ها را از افساد و خون ريزى هايى كه در روى زمين مى كند باخبر ساخت ؛ در اين وقت بود كه فرشتگان گفتند: اتجعل فيها من يفسد فيها....

4. ممكن است روى هيچ سابقه اى اين حرف را نزده باشند، بلكه مى خواستند تا مقام خليفة اللهى و جانشينى حق را در روى زمين به خود اختصاص دهند از اين رو به دنبال آن گفتند:

و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ؛

وما پيوسته تو را تسبيح گفته و به پاكى مى ستاييم .

در هرحال سؤ ال آن ها گذشته از اين كه جنبه نافرمانى و ايراد نداشت ، بلكه شايد از روى عشق و علاقه اى بود كه به حق تعالى داشتند و مى خواستند تا به هروسيله اى شده جلوى نافرمانى و گناه را بگيرند، و مانع آفرينش موجودى شوند كه در زمين عَلَمِ مخالفت با خداى بزرگ را برافراشته و درصدد طغيان و سركشى برآيد، و شايد اين هم كه گفتند: و نحن نسبح بحمدك و نقدس لك ... يعنى ، خدايا! هر چه تسبيح و تقديس بخواهى ما انجام مى دهيم و نيازى نيست تا موجودى ديگر را به اين منظور خلق كنى ، چون ممكن است اين موجود به فساد و خون ريزى دست بزند. اما خبر نداشتند كه آغاز نافرمانى خدا از ميان خود آن ها شروع خواهد شد و در بين آن ها فردى چون عزازيل - كه بعدا به ابليس موسو گرديد - وجود دارد كه غريزه خودخواهى و تكبر او را به نافرمانى از خدا وادار خواهد نمود. به همين دليل بسيارى از مفسران احتمال داده اند كه معناى اين كه خدا در پاسخشان فرمود: انّى اعلم ما لاتعلمون ؛ من به چيزى آگاهم كه شما نمى دانيد اين بود كه شما از ضمير افراد رياكارى مثل ابليس كه ميان شما زندگى كرده و بهترين عبادت ها را انجام مى دهى خبر نداريد و نمى دانيد كه ابليس فردى متكبر، حسود و خودبين است و و همين تكبر و خودبينى او را به نافرمانى و رانده شدن از درگاه من وادار مى كند و آن چه را در باطن دارد ظاهر و آشكار مى سازد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: تاریخ انبیاء